وقتي اومده بود خواستگاري قرار شده بود يه مدت باهم صحبت كنيم چون ازدواجمون سنتي بود بعد كه شمارمو گرفته بود بهم اس داد بعد يه روز گفت من طاقت ندارم ديگه ميخوام احساساتمو و همون موقع بهم گفت كه از خيلي وقت پيش بهم علاقه داره حالا منم خررررركيف شدم لبخند چيه ديگه نيشم تا بنا گوشم بازبود😑😂 چون خودمم دوسش داشتم از قبل اما به روم نمياوردم اما من از خجالتم نميتونستم بهش بگم منم ميخواستمش