2703
2713
عنوان

گیسوام.خاطرات زایمان+عکس هانا💖

17544 بازدید | 486 پست

سلام و عرض ادب خدمت دوستای عشقِ نی نی سایتیم😍😍کسایی که تو این مدت یارو یاورم بودن..عاشقتونم😍😍همه خبر از بارداری پر خطرم داشتین..اول هماتوم.بعد کوتاهی سرویس و نرمیه دهانه رحم و سرکلاژ نشدنم...خلاصه نزدیک ۹ ماه من دور از همسرو خونه بودم..خوته ی مامانم فقط و فقط رو یه رخت خواب☹

بریم سراغ زایمانم😊

طبق دستور دکتر ۳۵ هفته باید داروهام قطع میشد..و ۳۶ هفته هم پیاده روی هام باید شروع میشد چون زایمان طبیعی میخواستم💪۳۶ هفته رفتم حموم خودمو خوجل کردم😑به خاله هام و عمه م و زن داییم زنگ زدم گفتم به جبرانِ روزایی که میومدین ملاقاتم نیخوام تو فلا روزا بیام خونتون..۳۶ هفته و ۱ روز صبح رفتم بهداشت چکابم کرد.بعد رفتم سونو گفت همه چیز خوبه وزنشم ۲۶۰۰..از اونجا مستقیم رفتیم خونه باغِ بابام تفریح ناسلامتی😕ناهارو خوردم و دراز کشیدم یه لحظه انقباض گرفتم مثل همیشه گفتم پاشم برم دستشویی...بلند شدم دیدم خیلی کم آب از پاهام سُر خورد..مامانم خواب بود😴..گفتم مامان کیسه آبم😨گفت نه بابا ترشحه مثل ۵ ماهگیت که ترشح بود فک کردی کیسه آبه رفتی الکی ۲۵۰ تومن خرج آمینو شور و سونو کردی😐😐😐بگیر بخواب😒

گفتم باچه☹ ۱ هفته بود بچه رو خیلی تو مثانه م حس میکردم

۵ دیقه گذشت بلند شدم  باز برم دستشویی ایستادم دیدم یا خدا آبِ زیادی ازم سرازیر شد😱😱گفتم مامان بقرآن کیسه آبه..خواهرم از خواب پرید یهو دیدن فرش زیر پام خیس شد..مامانم سریع یه چیزی انداخت زیرم خیسِ خیس شد😓دیگه باورشون شد که آره کیسه آبه..هی میگفتن نترسی ها هیچی نیست..منم میگفتم باشه.همه ش تو دلم میگفتم این کاریه که اول تا آخد باید میشد پس نترس😢آژانس گرفتیم با خواهرم و مدارکم رفتیم..اونجا گفتن بخواب معاینه بشی..معاینه شدم گفت ۳ سانتی😑😑😐😨تا اون لحظه هیچ دردی نداشتم..کلا به خودم قول داده بودم هیچ وقت موقع زایمان و معاینه کلی بازی در نیارم.لباسای صورتی رو پوشوندن بهم و گذاشتنم رو ویلچر😔ساعت ۷ عصر بستری شدم..کم کم دردام اومد یه انقباض های همراه با درد پریودیِ معمولی..اونجا ماما و دکترو دانشجو هی میومدن دست و میکردن داخل و معاینه😂انگار مثلا معاینه ی من شفا میداد دریغ نمیکردن..همه یه تستی زدن😂😂

بیمارستان دولتی بودم..یه متخصص اومد معاینه م کرد گفت این و کی اوردن؟😨گفتم فلان ساعت با فلان سانت..گفت ۴ سانته..فک کنم خیلی خوب باهاش بتونیم پیش بریم..سریع بهش ورزش بدین و توپ..خودشم زائوی خوبیه..خلاصه همه ریختن سر من و بهم رسیدن..قر کمرو توپ و... ساعت ۹ شد.انقباضام شدید تر شده بود..ولی اصلا صدام در نمیومد فقط بالشم و محکم چنگ میزدم.دکتر اومد معاینه گفت بچه هااااا😨😨😨اونا گفتن بعلههههه😶😶😶گفت ۸ سانت شد😱😱خیلی خوب داره پیش میره مگه میشه آخه بدون هیچ دارو ی تحریک کننده ای اینقد خوب پیش رفت...

بهم گفت آفرین همکاری کن الاناس که زایمان کنی😣

منم تو کل بارداریم به خدا میگفتم دخترم سالم باشه من خودم یاری میکنم ولی خدایا یه دکترو زایمان خوب نصیبم کن..هیچی آقا نیم ساعت دیگه اومد معاینه کرد ..گفتم دکتر حس مدفوع دارم..گفت اشکال نداره مدفوع گفت اصلا اینقد زور بزن تا مدفوع کنی..گفت من معاینه میکنم تو از ته دلت زور بزن..معاینه کرد من با تمام وجود زور میزدم😢بعدِ آروم شدن درد هم همش نفسای عمیق میکشیدم که بچه م کم نیاره..آقا آخرین زورو زدیم گفت وااای سرش اومد😱😱😱بدو بریم اتاق زایمان..رفتیم..خوابیدم آماده م کردن..گفت حالا زور بزن..وااای قشنگ میفهمیدم دخترم داره میاد بیرون..حسِ مدفوع شدید بود ولی مدفوع نکردن چون بچه بود اون حس..اولین زورو زدم نیومد دومی رو زدم نیومد با سومی سُر خورد بیرون..دکترم هی میگفت آفرین آفرین..تو اتاقِ دردم به بقیه گفت خاک بر سرتون این خانمه ۲ ساعته اومده الانه ک زایمان کنه..بعد شما خوابیدین زر زر داد میزنین اونم با دهانه های ۳ سانت😑😑😑اونجا حس غرور گرفتم😆😆

خلاصه بچه اومد..نشونم ندادن بردنش قسمت نوزادان ببینن نفسش خوبه یا نه..۲۴۰۰ بود..سونو ۲۰۰ زیاد گفته بود.شروع کردن بخیه زدن..بعدش دکترم اومد گفت مهرنوش تو چقد  خوب بودی آفرین داری و...خلاصه کلی ذوقیدم😁بردنم بخش..خواهرم رفت دخترم و گرفت آورد..خیلی کوچولوعه عشقِ مامان😍۳ روزم الکی بیمارستان بستری موندم😑زبونِ لال شدم باز شد به یه دکتر گفتم من مثانه م کامل تخلیه نمیشه..دیگه گیر دادن بهم😒هی میگفتن آب بخور برو دستشویی بیا سوند بزنیم ببینیم چطوره..خلاصه آخره مرخص شدیم و اومدم خونه خوب شدم.فهمیدم ترس پنهان باعثش بودا😶😶بعدِ اونم اومدم خونه دخترم زردی گرفت دو شب و ۳ روز بستری بودیم واسش😢زردیش ۲۰ بود.بعد شد ۱۶ بعد ۱۳ و بعد ۱۰ و مرخص شدیم دیروز ظهر😘بخاطر این بود که من تاپیک خاطراتم رو دیر زدم.شرمنده گل روی تک تکتون😍امروزم باز آزمایش داد خداروشکر خوب شده بود😍من به قولم وفا کردم.واسه زایمان بگیه ناله هم نکردم همه ش تحمل کردم و همکاری..خدا هم کمکم کرد .یه دوتر عالی و خوش قلب و یه زایمان خوب..طبیعی بد نیست اگر خودتون همکاری کنید و اراده😍😍اینم بگم سر زایمان کلِ نی نی سایت و دوست و آشنا رو دعا کردم..یعنی فقط دعا کردم بجای جیغ و داد..هر کسی که یه روزی ازم التماس داعا داشت و دعا کردم خیالتون راحت😍عاشقِ تک تکتونم مدیون داهای شمام..دخترم زود و کوچولو اومد.ولی دستگاه نرفت و خیالم راحت شد..اووف کی حوصله داشت یه ماه دیکه صبر کنه😆خب این بود کلِ خاطرات من💖سوالی داشتین بفرمایین😘

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”

اگه یهو رفتم فحش ندینا..من دیگه زنِ زندگی شدم هانا شیر بخواد باید برم😆هر چند شیرشو دادم خوابیده بعد اومدم اینجا که به شماها توهین نشه یه وقت😍😍😍

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2720

وای گیسو اومدی؟؟؟؟هرروز چکت کردم چقد تازه هاناااااا😍😍😍😍خدا حفظش کنه گوگولتو

الهام خانوومی هسدم😍قبلا تو سایت دوستای خیلی زیادی داشتم ک حالا که بعد ۳سال برگشتم اکثرا قطع دسترسی شدن🥺خوشحال میشم اگه تو تاپیکی منو دیدی و شناختی بهم بگی🥰💕
سلام گیسو تبریک میگم عزیزم کشتم خودمو اینقدر اومدم تاپیکاتو نگاه کردم ببینم خاطره گذاشتی یانه خدا ...

قربونت عشقمممم😍😍

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”

قدمش پر خیر و برکت ❣️

انشاالله  قد کشیدنشو ببینید و لذت شو ببرید ☺️☺️

ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود                                                       گویی مهمان ویژه ای  در راه است ....
2714
قدمش پر خیر و برکت ❣️ انشاالله  قد کشیدنشو ببینید و لذت شو ببرید ☺️☺️

فدای تو😍😍

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”
بسلامتی انشالله زیرسایه پدرومادرش قدبکشه برامنم دعا کن زایمان خوبی داشته باشم

چشم فدات😍

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”

سلام گیسو جان 

نگرانت بودم،خدا رو شکر زایمان خوبی داشتی و دخترت به سلامت ب دنیا اومد.ان شاءالله همیشه سلامت باشین،دخترت خیلی نازه ماشاالله😻😻😻❤

هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من...

وااااای😍😍😍😍خدا حفظش کنه😍😍🌹

مرا ببر به زیر گنبد ❤️حسین❤️مرا ببر به آنجا که هرشب، شب آرزوهاست 🌷صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام🌷بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب  که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷خدایا خودت بساز تو بسازی قشنگتره

مبارک باشه. خیلی حس مثبتی داد خوندن خاطره ت. چقدر راحت بوده برات با اینکه فعالیت زیادی نداشتی و استراحت مطلقی بودی. شاد و سلامت باشین همیشه

اسماعیل بخشی ✌️سپیده قلیان✌️
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2719
2712
2687
2717
داغ ترین های تاپیک های امروز