توهینای ناجور میکنه واقعا اون لحظه یه جور شوکه میشم که قلبم میخواد کپ کنه وایسته البته خیلی تفاوت فرهنگی داریم که به چشم من اومده ولی اون فک نکنم.مثلا کلا خونشون همیشه داد و بیداد و بی ادبیه یعنی حرف خوب و بدشون بزرگ و کوچک با حرفای اعضای بدنه بعد ما تو اوج دعواهامون ممیگیم خفه شو اشغال. برا همین این دفعه که فحش داد من واقعا شکستم دو دفعه قبل هم اورد دم خونه گفت گمشو پایین وای خدایا خیلی توهین امیزه کاراش ما پنج سال نامزد بودیم عین یه پدر عین مادر هوامو داشت و من برعکس بچه بازی داشتم ولی الان انقد توهین میکنه بهم هنگ میکنم بخدا.خیلیم دوسش دارم حالت عادی خیلی خوبیم باهم نمیدونم دیگه چیکار کنم قهر کردم، حرف زدم منطقی و احساسی و... این هفته نمیدونم دیگه چه کنم فعلا که دو روزه جوابشو نمیدم نمیخوام جدا شم میخوام بشه عین قبل نمیخوام تکرار شه چه جوری از سرش بندازم؟
به خودت و آیندت رحم کن
التماسش بخاطر رابطس
تفاوت فرهنگی خیلی سخته
آخر هفته ها بخاطر ی چیز دیگه میفته التماس لابد
یه چیز دیگه ام اینکه من مادر پدرم خیلی ساده و مظلوم و بی اعتماد بنفسن تو خواستگاریا و بله برون و... همیشه خودم مجبور بودم با بزرگترای پسر حرف بزنم همه کارای بانکی و اداره ای و همه چی به عهده منه خیلی تنهام بچه ها فامیل و اشنام ندارم ولی نذاشتم اون این ضعف و بفهمه همیشه گفتم مامان بابا اروم و مهربونن و همه چیو به خودم میسپارن و.... تو شدیدترین دعواها حتی
عزیزم تحملش تا یه مدتیه ...
بحث یه عمره
اصلاح نشه دووم نمیاریاا خودتو نابود میکنی
پنج سال نامزدی؟
تا دیر نشده جدا شو
چرا میگه نمی خوامت ؟ مشکل خاصی پیش میاد یا ورد زبونش است ؟
چرا پنچ سال عقدین؟
سلام اگه پنج سال نامزدی نبود پیشنهاد میدادم جدا بشی چون من خیلی اذیتم از اختلاف فرهنگی
البته میگی گاهی اینطوره پس میتونی با سیاست و صبوری درستش کنی اینطور آدما تقصیر خودشون نیست
خواستن این مردها فقط بخاطر رابطه است. تشنه میشن میفتن به التماس یا مهربونی
تورو خدا بدبخت نکن خودتو اونا ک تو همچین خانواده ای بزرگ شدن باور کن اصلاح ناپذیرند....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
