من خودم خیلی دیر و از کتب شریف درسی متوجه شدم..به طوری که سیزده سالم بود نمیدونستم اونجای دخترو پسرا با هم فرق دارن با اینکه برادر دارم خخخ
اواخر پونزده سالگی فهمیدم.. دلیلش هم اینه که اصلا در این مورد کنجکاوی نمیکردم و سوالی نمیکردم
حالا بگم از تصوراتم:
من فکر میکردم هرموقع دو نفر با هم دیگه ازدواج میکنن و واقعا عاشق همدیگه میشن هورمونهایی از تنفس زن یعنی از دماغش (این هورمون هارو به صورت دایره های صورتی تصور میکردم😂😂😂) در هوا آزاد میشه..و با هورمون های عشق تنفسی مرد(گلوله های آبی :)) ترکیب میشه..بعد زن دوباره اونا رو که توی هوا پراکنده شدن و به دلیل ترکیب بنفش رنگ شدنو تنفس میکنه و حامله میشه خخخخخخخخ
تازه فکر میکردم حتما دو نفر باید با هم ازدواج کنن تا هورموناشو بتونه با هم ترکیب بشه و بچه بشه خخخخخخ
خیلی عجیب غریب فکر میکردم از نظر خودم خخخ
تازه وقتیم فهمیدم باور نمیکردم میگفتم این مال خارجیاست ما مسلمونا نمیکنیم از این کارا😂😂😂
شمام از خاطراتتون بگید بخندیم خخخخخ