سلام خانومها .شايد خيلي موضوع مسخره و از شكم سيري باشه ولي من نياز دارم حرف بزنم راجع بهش
من دخترم چهار ماهشه .دختر خواهر شوهرم نه ماه ازش بزرگتره
راستش موضوع اينه سر هر مساله اي بيربط و با ربط يه مقايسه پيش مياد .مثلا اسم دختر من پونست و دختر اون سارا الان چندتاشو ميگم بهتون
من: پونه دوروز معدش كار نكرده بود نصف شب با گريه از خواب بلند شد و ...
مادرشوهرم: واي مگه سارا رو يادت نيست چقدر يبس ميشد
من: پونه تا پنج صبح بيدار بود
خواهرشوهرم : سارا از اينم بدتر بود اصلا نميخوابيد
همسايه مادرشوهرم وقتي دخترم غريبي كرده : اشكاشو ببين رو صورتش
مادرشوهرم: خانم فلاني ساراهم ميخواد گريه كنه چشماش پر اشك ميشه
من : پونه خيلي كم طاقته و بدخلق
خواهر شوهرم: سارا كم طاقت تره . كم طاقت واقعيي ساراست
شوهرم : پونه نفخش خيلي زياده
مامانش : سارا رو يااادت نيست چقدر نفخ داشت
من : دخترم معدش شل شده
مادرشوهرم : اين سارا رو يادت نيست چقدر معدش شل بود