2703
2553
عنوان

لیست مهد کودکهای تهرن

| مشاهده متن کامل بحث + 84322 بازدید | 30 پست
سپیده جون اینجا محل تبلیغ نیست هر صفحه ای من میرم راجع به مهد تحقیق کنم شما همین حرفا رو کپی کردی مطمئنا شما از پرسنل مهد هستی پس نمیدونی مهمترین دغدغه ما مادرهای شاغل پیدا کردن مهد خوب هستش من این مهد امید فردا رو رفتم دیدم هیچ چیز مثبتی توش ندیدم حتی حداقل ها رو هم نداره حتی یک حیاط خوب یا کلاس خوب ، رفتار پرسنل افتضاح ، فضا افتضاح، مادرها بیشترشون ناراضی بچه ها اصلا شاد نبودن شور و نشاطی که تو یک مهد دنبالش هستی وجود نداره لطفا بذار یه تحقیق درست کنیم ببینیم باید بچه هامونو کجا ثبت نام کنیم هر مادری حداقل 4 تا مهد میره تحقیق میکنه، میبینه ، امید فردا حتی قابل مقایسه نیست با مهدهای این منطقه شهریه اش هم که با همه جا یکسانه مدیر مهدکودک توانا گفت چند بار اومدن شعبه مسجد قدس رو پلمپ کردن دکترتون پول میده از پلمپ در میاره کی بچه دست گلش رو همچین جایی می فرسته؟ شاید برای بعضی ها این چیزها مهم نیست ولی برای من که خودم معلم آموزش و پرورش همون منطقه هستم خیلی مهمه
مامان ساتیار از اینکه ما را به امیدفردا معرفی کردید ازتون ممنونم و برای ساتیار جون موفقیت آرزو میکنم . متن از مامان سامیار : اماااااااااا امروز اخرین روز حضور ساتیار توی مهد امید فردا هستش ... راستش این روزا که زمان ثبت نام تابستونی بچه هاست چند تا میل و چند تا پیغام در مورد "مهد امید فردا "در یافت کردم و یاد روزایی افتادم که از این مهد به اون مهد دنبال مهد مناسب بودم به خاطر همین خواستم چند سطری در مورد تجربه شخصی خودم در مورد این مهد بنویسم که شاید بتونه کمکی به دوستان عزیزم بکنهساتیار تقریبا ۳ ساله که توی مهد امید فردا روزهاشو سپری کرده ...روزای اول خوب تجربه خیلی خوبی واسه هیچ مادری نیست که از وابستگی های خودش و بچش صرف نظر کنه و کودک دلبندشو به مهد بفرسته امااا مهد سر فصل جدیدی توی زندگی مادر و کودک هستشبازی با همسن و سالها ، یادگیری مطالبی که واقعا بچه ها از پدر و مادر خودشون نمی پذیرن ، یاد گرفتن نوبت ،مورد توجه قرار گرفتن به اندازه ! تقسیم خوراکی و اسباب بازی ....و خیلی چیزای دیگه که با توجه به دنیای این روزهای خانواده ها و تک فرزندی برای هر بچه ای لازم و واجبه ......من به شخصه تجربه خوبی از مهد فرستادن ساتیار داشتم . امید فردا روی زبان خیلی تاکید داره و انصافا مکالمه رو خیلی خوب با بچه ها کار می کنه ....نقاشی ، سفال ، آزمایشگاههای مختلف مثل زیست که امروز دارن و اگه پرنده خونگی داشته باشن امروز با خودشون می برن ، توی تابستونا آب بازی توی حیاط مهد ، جشنای مختلف مثل هالووین ، کریسمس ، جشن یلدا ، جشن نوروز ....عکاسی از بچه ها توی روزای خاص ، هفته ای یک روز موسیقی ، تولد ، زبان ،بازی های گروهی ، نمایش عروسکی برای اموزش مطالب مهم و غیره .... داره ..البته کلاسای کاراته ، باله ، شطرنج ...با هزینه جداگونه داره ... تو روزای اولیه ورود بچه ها به مهد خیلی همکاری خوبی دارن و همه روزه سی دی فعالیت های اون روزو برای مادر می فرستند که باعث دلگرمی خانواده تو روزهای بدو ورود می شه ...برخورد مربیان خیلی خوبه ....هر کلاس تقریبا ۱۰ الی ۱۵ کودک داره و دو مربی ....یه مربی مخصوص تحویل بچه ها از دم ماشین و کارای مربوط به استفاده از سرویس بهداشتی هستشو اما معایبش برنامه های بیرون از مهد کم ، فضای کوچک ، ....هستش ...به طور کلی به عنوان مادری که پسرمو ۳ سال توی امید فردا گذاشتم از این مهد راضی هستم ..پسرم هر روز با رضایت می ره و حتی بعضی وقتا گله می کنه که چرا زود اومدی دنبال من و همین برای من کافی .....به طور کلی انتخاب مهد کودک به نظر من یه موضوع کاملا شخصی که از فردی به فرد دیگه کاملا فرق می کنه ...از نظر من معیارهای انتخاب مهد کودک هر فردی متفاوته ...ولی چیزهایی که به صورت کلی مشترکه رو سعی کردم توی این پست بنویسم ، در هر صورت اگه کسی سوال داشته باشه چون دسترسی به ایمیل ندارم توی همین جا جوابشو می دمالبته می تونید فعالیتهای پارسال امید فردا رو توی فیس بوک به ادرس www.facebook .com/omidfara1375 ببینید.از ۴ تیر ماه کلاسای تابستونی مدرسه "مهر ایلیا" شروع می شه و اولین روز بچه ها می رن باشگاه ****** و فوتبال و شنا دارن .... واقعا مثل روزای اول مهد استرس دارم ...نمی دونم امیدوارم ۴ ۵ سال دیگه بیام از تجربیات خوبم در مورد مدرسه براتون بنویسم، راستش یه کم دلم می سوزه که ساتیار پیش دبستانی توی امید فردا نمی گذرونه اخه تازه زبانش راه افتاده بود و کلی انگلیسی یادگرفته بود و الان می ترسم با رفتنش به مدرسه افت کنه ...هر چند مهر ایلیا هم روی زبانش تاکید داره و زیر نظر مجموعه اریانپور ولی به هر حال فقط دو روز توی هفته زبان دارن . سایت تیزهوشان ( واحد کودکان) را میخواستند با فیلتر ش کن https://www.facebook.com/omidfarda1375

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

سلام من پسرم مهد امید فردا میرفت به نظر من مهدکودکی افتضاح تر از این مهد در تهران که هیچ ، در ایران وجود نداره .من بخاطر این چند وقتی که پسرم رو این مهد فرستادم عذاب وجدان دارم . یک مدیر بی ادب و از خود راضی داره که هیچ وقت نمی تونی ببینیش هیچوقت وقت نداره یه خانمی بدتر از خودش به اسم رویا پایین می شینه که هم بد اخلاقه هم بی ادب و پر رو . همه بچه ها ازش میترسن. از لحاظ آموزشی که واقعا" بهترین روزهای یادگیری پسرم تباه شد از لحاظ غذا که بچه ها همه میگن غذامون گوشت نداره پلو و ماست و سوپ میده بعضی روزها خوراک لوبیا میده به بچه ها نون میده بزنن تو آبش بخورن بعضی روزا هم آش میده یا ساندویچ سوسیس به نظر شما بچه هایی که تو سن رشد هستن با خوراک لوبیا و آش سیر میشن یا سوسیس غذای خوبیه؟! تو هیچ ساعتی اجازه بازدید از کلاس یا مهد رو ندارید صبح جلوی در بچه رو تحویل میگیرن یعنی تو خیابون بعد از ظهر هم ساعت 3 به بعد تو همون خیابون تحویل میدن معلم هاشون هم خشن هستن دایما بچه ها تنبیه میشن حتی پسر من چند بار گفت تیچرم منو زده دردم اومده گریه کردم بهشون که گفتم گفتن بچه دروغ میگه امکان نداره، هر شکایتی که بکنی میگن بچه و مادر دروغ میگه یکی نیست بگه بچه های ما از صبح تا بعد از ظهر پیش شما هستن یعنی شما بچه دروغگو تربیت کردید؟! دوربین مدار بسته هم بهت اصلا نشون نمیدن بعضی وقت ها یه سی دی بهتون میدن که اصلا واقعی نیست مثلا سر کلاس 5 تا بچه هست دارن بازی میکنن که مثلا کلاس های ما خلوته و همه چی خوبه از لحاظ دستشویی که بچه ها میگن پی پی ممنوعه از ساعتی به بعدم که بچه ها میگن( دینا) جون( فکر کنم) دستشویی رو شسته گفته هیچ کس نباید بره چند بار پسر من با شورت کثیف اومده بهش میگم چرا میگه کسی نیومد منو بشوره چند بار میگفت جیشم داشت میریخت نمی تونستم دکمه شلوارمو باز کنم گریه کردم( دلم برای پسرم کباب شد) یا اینکه نظارتی برای دستشویی بچه ها وجود نداره ولی از حق نگذریم زری جون و عاطفه جون واقعا" عالی هستن پسر من اونا رو هنوز هم خیلی دوست داره تیچر های 2 تا 3 سال بودن واقعا" دلسوز و مهربون بودن من اینجا از اونها واقعا تشکر میکنم .
سلام ، من اطلاعات خودم را از امید فردا اینجا براتون مینویسم با توجه به اینکه ۲ تا از بچه هام جمعا ۶ سال هست میرند امیدفردا و نظر خودم و برخی از دوستان که تو همین سایت هست با ادرس رابراتون مینویسم ، امیدوارممفید باشه . بنظرم بهتری اینه که اول صفح فیس بوکشون رو ببینید که همه والدین عضو هستند و عکس و فیم هر روز از بچه ها مون و کلاساشون توش هست و یه سایت آموزشی هم برای ما مادرهاست که بچه هامو نو سن مهد هستند ، سایت تیزهوشان ( واحد کودکان) را میخواستند با فیلتر ش کن https://www.facebook.com/omidfarda1375 غزال: -مهد کودک و پیش دبستانی دو زبانه امید فردا.....ادرس شهرک غرب بلوار درختی سپهر 2-رونیکا دقیقا از 17 ماهگی رفته 3-بی نهایت رضایت دارم 4-از 7:30الی 15 5-مثل همون برنامههای غذایی که خودم برای بچم داشتم ...البته مضاف بر اینکه هر روز سوپ و ژله هم داده میشه...در کنار غذای اصلی...از جمله غذاها عدس پلو...و پلو و ماهیچه...ماکارانی که از مارک تک استفاده میشه ...استامبولی....خوراک لوبیا یا عدسی...وووو+سوپ با اب قلم ....و ماهیچه به همراه سبزیجات ....و البته سوپ جو سفید و قرمز...برنامه روزانه رو در بدو ورد به مادر داده میشود 6-برنامه تفریحی مهد بسیار عالی.....در روز از بازیهای عروسکی تا نقاشی روی مقوا و در و دیوار و اب ازی توی استخر بادی توی حیاط تا پلی هوس...وووو....که همش درسی دی ها ی که در انتهای روز...تحویل والدین می شود قابل مشاهده است. 7-برنامه اموزشی طبق متد کشور انگلستان میباشد که البته کامل در سایت این مهد در موردش اطلاعات داده شده است. 8-نور گیر.....محیط...یک ساختمان کوچیک....و البته تمیز. 9-چیزی که الان در تابستان من توی فیلمهای روزانه ازش میبینم...6 کودک با دو مربی و یک کمک مربی که کمک مربی فقط کارهای تعویض لباس و پوشک رو انجام میده تا غذا دادن بچه با خود مربیه. 10- بسیار ید طولانی رو گذروندم.......از ماه بهمن 87 تا اردیبهشت 88 حدود 10-12 مهد رو رفتم و دیدم....و در اخر این مهد با تفکرات من از همه پرفکت تر بود. در مورد ادرس سایت مهد امید فردا هم باید بگم. http://www.omidfarda.com/ برای توضیحات کاملتر میتونید پست ارامم چون نسیم در دشت در این وبلاگ رو مطالعه کنید.... http://runika.persianblog.ir/ minadi پست ها : 17 عضویت:1394/4/1 1394/4/8 - 9:29 صبح سلام مامانا ی عزیز ، دخترهای من چند ساله که میرند، شعبه شمال غرب تیزهوشان امیدفردا ،(اولی با معرفی مامانای دیگه مثل مامان عزیز ساتیار و بعد شناخت خودم)واقعا ۹۵ در صد از نیازهامون تو امید فردا تامین میشه ، من متخصص اطفالم و حدود یک سالی میشه که در مورد تغذیه و تهیه غذا ی مناسب رشد کودک بصورت افتخاری بهشون مشاوره میدم . یکی از امتیازات امیدفردا اینه که بچه هایی رو که پرخاشگرند یا برای سایر بچه ها بد اموزی دارند جواب میکنند و قبول نمیکنند ، منم مثل مامان رونیکا ، سپیده جان ، سارا جان ، خانم صمیمی ، مامان آرتین و،،، همه اونایی که توپستهای قبلی رضایتشون رو اعلام کردند ، رضایتمندی خودم را اغلام میکنم و به همه اونایی که دنبال مهد برای بچه هستند توضیه میکنم خودشون برند یکی از شعبات نزدیک به خودشون رو ببینند . اگه دوست دارید عکس های موارد اموزشی و ساختمون و کلاسها و حیاط و عکس دختر های منو تو سایت تیزهوشان ببینید . شنیدن کی بود مانند دیدن با فیلتر ش کن https://www.facebook.com/omidfarda1375 نسترن سلام من و خواهرم بعد از بررسی شاید40 تا مهد دخترامون را میبریم امید فردا . ائلش که رفتیم گفتند جا نداریم و دم درش هم نوشته بود پذیرش نداریم که راستش ازاین جمله جا نداریم خوشم نیومد حدود8ماه تو لیست انتظارشون بودم ولی الان خیلی راضیم و از یرسنل دلسوز و مدیریت مدرن و منظم خانم دکتر رضابخش خیلی ممنونم که جو دوستانه و مهربونی ایجاد گرده . بچه من روزجمعه هم دوست داره بره مهد .آدرسش شهرک غرب . بر یادگاره .88363۴34 فکر کنم سایتشونwww.omidfarda.net یا www.omidfarda.ir باشه. پانته آ لطفی کاظمی نام خدا سرکار خانم دکتر رضابخش مدیریت محترم مرکز کودکان امید فردا با سلام امروز که این نامه را برای شما می نویسم احساسی دو گانه دارم. احساس شور وشعف از اینکه فرزندم به سنی رسیده است که وارد نظام آموزش رسمی جامعه می شود و می رود تا یکی از بهترین و زیباترین دوران زندگی خویش را تجربه کند.از سوی دیگر احساس اندوه زیرا برای ورود به این مرحله ناگزیر از ترک مدرسه امید فرداست. مرکز- و پس از آن مدرسه- امید فردا نخستین انتخاب من پس از بازدید از چند مهد بود وناگفته نماند که مانند هرمادری پس از ثبت نام فرزندم دراین مرکز هنوز دغدغه آن را داشتم که آیا انتخابم درست و بهترین بوده یا نه. وامروز که ۳ سال ازحضور مستمر فرزندم در این مرکز می گذرد می توانم با خیالی آسوده از انتخابم راضی باشم و خرسند ازاینکه مانند بسیاری دیگر از والدین مجبوربه تعویض چندین وچندباره مهد فرزندم نشدم. مرکز شما نخستین مکانی بود که فرزند من در آنجا اولین مهارتهای ارتباطی خارج از محیط خانه را فراگرفت ومن از شما وتمامی مربیان و همکاران محترمتان سپاسگزارم: برای تمامی آموزش های درسی ورفتاری که فرزندم فراگرفت، برای تمامی تعامل ها وارتباط هایی که فرزندم هرگز نمی توانست در محیط خانه بیاموزد، برای آموزش تمامی قوانین و نظم هایی که فرزندم برای بنا نهادن پایه های یک زندگی سالم بدان نیازمند است، وبرای تمامی لحظات شادوفراموش نشدنی ای که برای فرزندم خلق نمودید. ازصمیم قلب برای همگی شما عزیزان آرزوی سلامتی، شادی و موفقیت روزافزون دارم. ارادتمند پانته آ لطفی کاظمی مادر آریان غنی زاده minadi پست ها : 17 عضویت:1394/4/1 0 سلام مامانا ی عزیز ، نوشته ها ی اینجا گاهی ضد و نقیض است و،،، دخترهای من ۴ ساله که میرند، شعبه شمال غرب تیزهوشان امیدفردا ، واقعا ۹۵ در صد از نیازهامون تو امید فردا تامین میشه ، من متخصص اطفالم و حدود یک سالی میشه که در مورد تغذیه و تهیه غذا ی مناسب رشد کودک بصورت افتخاری بهشون مشاوره میدم . یکی از امتیازات امیدفردا اینه که بچه هایی رو که پرخاشگرند یا برای سایر بچه ها بد اموزی دارند جواب میکنند و قبول نمیکنند ، منم مثل مامان رونیکا ، سپیده جان ، سارا جان ، خانم صمیمی ، مامان آرتین و،،، همه اونایی که توپستهای قبلی رضایتشون رو اعلام کردند ، رضایتمندی خودم را اغلام میکنم و به همه اونایی که دنبال مهد برای بچه هستند توضیه میکنم خودشون برند یکی از شعبات نزدیک به خودشون رو ببینند . اگه دوست دارید عکس های موارد اموزشی و ساختمون و کلاسها و حیاط و عکس دختر های منو تو سایت تیزهوشان ببینید . شنیدن کی بود مانند دیدن تقدیم به دوستانیکه سایت تیزهوشان ( واحد کودکان) را میخواستند با فیلتر ش کن https://www.facebook.com/omidfarda1375minadi پست ها : 17 عضویت:1394/4/1 1394/4/8 - 8:41 صبح مامان ساتیار عزیز، خیلی ازتون ممنونم که موسسه کودکان تیزهوشان امیدفردا را به مامعرفی کردید و ، من از امیدفردا خیلی راضیم ، احساس میکنم ک یه همراه آگاه و دلسوز برای تربیت عزیزانم دارم ،نگرانی هام و استرسم نسبت به بچه هام خیلی کم شده ، دوستای عزیزم من با متن مادرمهربون ساتیار را خوندم ، بعد رفتم فیسبوک امیدفردا را دیدم ،بعد ،،، مدتی لیست انتظارشون طول کشید و،،، بالاخره ثبت نام انجام....نوشته هاشون را براتون کپی میکنم . امیدوارم به شما هم ، مثل من کمک کنه . اماااااااااا امروز اخرین روز حضور ساتیار توی امید فردا هستش … راستش این روزا که زمان ثبت نام تابستونی بچه هاست چند تا میل و چند تا پیغام در مورد “مهد امید فردا “در یافت کردم و یاد روزایی افتادم که از این مهد به اون مهد دنبال مهد مناسب بودم به خاطر همین خواستم چند سطری در مورد تجربه شخصی خودم در مورد این مهد بنویسم که شاید بتونه کمکی به دوستان عزیزم بکنهساتیار تقریبا ۳ ساله که توی مهد امید فردا روزهاشو سپری کرده …روزای اول خوب تجربه خیلی خوبی واسه هیچ مادری نیست که از وابستگی های خودش و بچش صرف نظر کنه و کودک دلبندشو به مهد بفرسته امااا مهد سر فصل جدیدی توی زندگی مادر و کودک هستشبازی با همسن و سالها ، یادگیری مطالبی که واقعا بچه ها از پدر و مادر خودشون نمی پذیرن ، یاد گرفتن نوبت ،مورد توجه قرار گرفتن به اندازه ! تقسیم خوراکی و اسباب بازی ….و خیلی چیزای دیگه که با توجه به دنیای این روزهای خانواده ها و تک فرزندی برای هر بچه ای لازم و واجبه ……من به شخصه تجربه خوبی از مهد فرستادن ساتیار داشتم . امید فردا روی زبان خیلی تاکید داره و انصافا مکالمه رو خیلی خوب با بچه ها کار می کنه ….نقاشی ، سفال ، آزمایشگاههای مختلف مثل زیست که امروز دارن و اگه پرنده خونگی داشته باشن امروز با خودشون می برن ، توی تابستونا آب بازی توی حیاط مهد ، جشنای مختلف مثل هالووین ، کریسمس ، جشن یلدا ، جشن نوروز ….عکاسی از بچه ها توی روزای خاص ، هفته ای یک روز موسیقی ، تولد ، زبان ،بازی های گروهی ، نمایش عروسکی برای اموزش مطالب مهم و غیره …. داره ..البته کلاسای کاراته ، باله ، شطرنج …با هزینه جداگونه داره … تو روزای اولیه ورود بچه ها به مهد خیلی همکاری خوبی دارن و همه روزه سی دی فعالیت های اون روزو برای مادر می فرستند که باعث دلگرمی خانواده تو روزهای بدو ورود می شه …برخورد مربیان خیلی خوبه ….هر کلاس تقریبا ۱۰ الی ۱۵ کودک داره و دو مربی ….یه مربی مخصوص تحویل بچه ها از دم ماشین و کارای مربوط به استفاده از سرویس بهداشتی هستشو اما معایبش برنامه های بیرون از مهد کم ، فضای کوچک ، ….هستش …به طور کلی به عنوان مادری که پسرمو ۳ سال توی امید فردا گذاشتم از این مهد راضی هستم ..پسرم هر روز با رضایت می ره و حتی بعضی وقتا گله می کنه که چرا زود اومدی دنبال من و همین برای من کافی …..به طور کلی انتخاب مهد کودک به نظر من یه موضوع کاملا شخصی که از فردی به فرد دیگه کاملا فرق می کنه …از نظر من معیارهای انتخاب مهد کودک هر فردی متفاوته …ولی چیزهایی که به صورت کلی مشترکه رو سعی کردم توی این پست بنویسم ، در هر صورت اگه کسی سوال داشته باشه چون دسترسی به ایمیل ندارم توی همین جا جوابشو می دمالبته می تونید فعالیتهای پارسال امید فردا رو توی فیس بوک به ادرس http://www.facebook .com/omidfara1375 ببینید.از ۴ تیر ماه کلاسای تابستونی مدرسه “مهر ایلیا” شروع می شه و اولین روز بچه ها می رن باشگاه ****** و فوتبال و شنا دارن …. واقعا مثل روزای اول مهد استرس دارم …نمی دونم امیدوارم ۴ ۵ سال دیگه بیام از تجربیات خوبم در مورد مدرسه براتون بنویسم، راستش یه کم دلم می سوزه که ساتیار پیش دبستانی توی امید فردا نمی گذرونه اخه تازه زبانش راه افتاده بود و کلی انگلیسی یادگرفته بود و الان می ترسم با رفتنش به مدرسه افت کنه …هر چند مهر ایلیا هم روی زبانش تاکید داره و زیر نظر مجموعه اریانپور ولی به هر حال فقط دو روز توی هفته زبان دارن . تقدیم به دوستانیکه سایت تیزهوشان ( واحد کودکان) را میخواستند با فیلتر ش کن https://www.facebook.com/omidfarda1375 (0) (0)
2720
خانم فریبا (مادر ارمیا) سه سالی که کودکتان در امید فردا بودند، شما در همین سایت مدام اظهار رضایت می کردید و حالا که امید فردا به خواسته ما(والدین) از پذیرش کودک شما خودداری کرده اینهمه بدگویی میکنید، اصرار شمابرای بر پذیرش کودکتان در امید فردا به دلایل زیر پذیرفته نشد، پس بجای این رفتار> مشکلات رفتار کودکتان را برطرف کنید .. ( ارمیا مدام بچه های مارا می زد (حتی تو پارک در حضور خودتون) حرفهای بد به بچه ها می گفت کتاب بچه من و ..... را پاره می کرد. نفرمایید حاصل تربیت مهد است، <اولین و="" موثرترین="" آموزگار="" کودک="" پدر="" و="" مادر="" هستند="">> . چرا بچه من و بقیه که سالهاست تو امید فردا هستند این رفتارها را نمیکنند. ضمنا" ما هر وقت بین ساعت 7 صبح تا 4 عصر رفتیم ، کل ساختمان و کلاسها را از دوربین مدار بسته داخل سالن پذیرش قابل رویت است . و من یکماه اول تا بچه‌ام عادت کنه ، نشسته بودم و از دوربین تمام مدت کلاسها را را میدیم. هر دفعه هم که خواستم از غذا، فیلم و عکس گرفتند و برام وایبر کردند و . … حتماً شما ساعت ۵ یا ۶ می‌رفتید میخواستید که ساعت پایان کاری و نظافت بوده و کسی را تو راه نمیدادند . ..... باید گفت دقیقاً از اوایل خرداد که امیدفردا قبول نکرد کودکتان به ((جهت اختلال رفتار)) از خرداد۹۴ پذیرش نشد ، شما دقیقا" از بعد از خرداد جبهه مغرضانه گرفتید تا با این کار نپذیرفتن کودکتان را تلافی کنید. ه خودتون بیایید. مگه میشه یه کسی که ادعای مادری میکنه ۲ یا ۳ سال بچه‌اش رو بفرسته جاییکه کمترین آگاهی از اونجا نداشته باشه . و تازه تعریف هم بکنه . (فایل صوتی همسرتون که که میگویند ما همه جا رو گشتیم و امیدفردا را بعنوان بهترین انتخاب کردیم و اصرار میکنه که من و خانم(خانم فریبا) می اییم برای عذر خواهی ولی مدیر امیدفردا قبول نمیکنه تو وایبر برای همه ما ارسال شده و ...
https://telegram.me/joinchat/047a634301fa34cf9f2ae243b0dd5d28 روانشناسی و تربیت فرزند
همه ﭼﻴﺰﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﺍﺱ ... ﻧﻤﻮﻧﺶ ﻣﺎ خانم ها ... ! ﻭﺍﻻ!! ☝️ خدا سایمونو از سرشون کم نکنه!! *** http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1258877&T=%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87_&PageNumber=1
سلام سارای عزیز من که میدونم شما از پرسنل مهد هستید و مادر بچه ای نیستید و گرنه میشه بگید اسم فرزند شما چیه که تو پارک جلوی من از پسر من کتک خورده و من ندیدم؟!!!!! پسر من الان مدرسه داره میره یکی از مدارس معروف تهران و 2 ساله کلاس موسیقی آموزشگاه پارس میره معروف ترین آموزشگاه موسیقی تهران ولی در هیچ کجا ما مشکلی نداشتیم به نظر شما اگر مهد امید فردا ما رو پذیرش نکرده بود اونم بخاطر پرخاشگری ما میرفتیم شکایت کنیم ؟؟؟!!! ارمیا توسط سمیه جون تنبیه بدنی شده و ما فیلم اون تاریخ رو میخواهیم و شکایت هم کردیم میتونید برید کلانتری شهرک غرب و دادسرای شعبه 11 سعادت آباد سوال کنید هنوز مهد cd به کلانتری تحویل نداده مگه نمیگه ما دروغ میگیم پس چرا سی دی رو تحویل نمیده ؟!!! اگر امکانش هست فایل صوتی که مهد براتون فرستاده برای منم بفرستید منم صدای خودم و همسرم رو بشنوم خواهشا" من هنوز هم از عاطفه جون و زری جون تشکر میکنم واقعا" در حق فرزند من کوتاهی نکردند
2714
پسر من یک سال به امهد دادآفرین پاسداران بهستان دوم رفت. از نظر بهداشت بسیار ضعیف است. بیست و چند کودک تحت نظر یک مربی بودند. وسط ترم بهار گذشته بدون اطلاع به ما ناگهان مربی کلاس عوض شد. چندین روز با پسرم صحبت کردم تا فهمیدم یخانم مربی کی از بچه های کلاس رو زده، نمی دونم چطور دندون اون بچه شکسته و مادر اون بچه به بهزیستی شکایت کرده. الان این خانم بی سر وصدا دوباره به اونجا برگشته و الان بعد از یک سال پسر من حاضر شده دربراه اونجا حرف بزنه و میگه که معلم خیلی بداخلاق بود و هرکی بی ادبی می کرد پشت کمرش می زد. آنقدر تاراحتم که دوست دارم کاری بکنم. اما وقتی شکایتهای مادری که دندان پسرش شکسته بود به جایی نرسید من چه مدرکی دارم؟
سلام مامان رایان متاسفانه ما توی مملکتی زندگی میکنیم که هیچ ارزشی برای این بچه ها که آینده این سرزمین رو میخواهند بسازند قایل نیستند پسر من هم در مهد کودک مربی اش تنبیه فیزیکی میکرد مثل مربی پسر شما در همین حد ما رفتیم دادگاه شکایت کردیم یک هفته تمام هم از کار و زندگیمون افتادیم و رفتیم دنبال این کار ولی قاضی گفت باید نامه پزشک قانونی باشه گفتم یعنی باید اینا میزدن بچه منو داغون میکردن تا شما به داد ما برسید؟ یعنی چی؟ متاسفانه کسی جوابگو نیست گفت تنها کاری که میتونید بکنید برید کلانتری شکایت کنید سی دی اون روزی که ادعا میکنید رو مهد بفرسته راستش رو بخوای هنوز ما سی دی تحویل نگرفتیم یعنی توی این مملکت این خلافها جزیی هستش و اونا اصلا اهمیت نمیدن به قاضی گفتم این مهد کودک زیر نظر هیچ ارگانی نیست با چه مجوزی بچه نگه میداره؟ گفت بهزیستی باید شکایت کنه به شما چه! متاسفانه بهزیستی خیلی ضعیفه اون اتفاقی که توی مهد اردبیل افتاد و رسانه ای شد توی بهترین مهد اردبیل که زیر نظر بهزیستی بود اتفاق افتاد الان که بچه من مدرسه ای شده بیشتر میفهمم اختلاف بهزیستی و آموزش و پرورش صد رحمت به آموزش و پرورش الان پسر من هر روز ساعت 8 مدرسه میره با خوشحالی یعنی واقعا راحت شدم الان میفهمم زندگی یعنی چی خدا رو شکر روزهای مهدکودک تموم شد
1394/6/4 - 9:13 صبح سلام و صد سلام من از تجربه مهدکودک رفتن پسرم براتون مینویسم ، مهراد من اواسط خرداد ۲ سالش تمام شد و من به توصیه یکی از بیمارانم ، از حدود یکسال پیش مهراد رو تو لیست انتظار امیدفردا ثبت نام کرده بودم ،،،خیلی تلاش کردم که طبق استاندارد جهانی رشد اجتماعی کودک عمل کنم و از ۱۸ ماهگی بفرستمش مهد ، ولی بیشتر جاهایی که میپسندیدم ااز تو این سن قبول نمیکردند ، بهرحال حدود ۲ سالگیش از امید فردا با ما تماس گرفتند که نوبت مهراد شده و وقت مصاحبه برای من و همسرم گذاشتند ،،، جمع و جور کردیم و رفتیم،،، فضای کوچک و شاد و رنگی و مویسق بچه گانه و خضوصا بچه های شادی که در حال بازی و اموزش بودند مهراد را خیلی جذب کرد ،،، چند دقیقه نگذشت که مهراد رفت کنار بچه ها ، حدودا یک ربع منتظر شدیم تا نوبت ما شد که رفتیم دفتر خانم دکتر . خانمی که با یه لبخند جلو پا مون پاشد و ما را دعوت به نشتن کرد و،،،، از ما سوالاتی کردند و همزمان رفتار مهراد را تجزیه تحلیل مبکردند ،،، جالب اینجاست که من که کار تخصصی ام اطفال هست ، میدم که چقدر اطلاعاتشون به روز و همه جوانب رشد عاطفی و احساسی و اجتماعی و کلامی ،،،، کودک را اگاهی دارند و خیلی خوب و درست رفتار و گفتار مهرادم و شیوه ارتباطی مهراد را با بچه ها ارزیابی میکنند و نقاط ضعف و قرت را به حق تشخیص میدند ، همسرم ته دلش هنوز میخواست که با پرستار سر کنیم ،،، ولی بعد از ۲۰ دقیقه مذاکره ، دیدم همسرش موضعش عوض شد و حالا به خانم دکتر اصرار میکرد که زودتر مهراد را قبول گنند ، خب من خیلی خوشحال شدم که ، حالا دیگه مسولیت عواقب حضور مهراد در مهد فقط با من نیست و شوهرم هم خودشتقاضا و حتی بیشتر از من مصر هست ، راستشو بگم خیلی خوشحال شدم ، ما همزمان مهراد را از دوربین میدیدیم و در مورد اینکه پسرم چه شرایطی را باید روزای اوال طی بکنه صحبت میشد. نفر قبلی که از دفتر خانم دکتر در اومده بود بچه اش بغلش بود و فکر کنم ثبت نامش نکرده بودند و معرفی اش کرده بودند جای دیگری ، منم منتظر بودم که ببینم تکلیف مهرادم چی میشه ،،،، حس خوبی داشتم و احساس خودمونی بودن میکردم ،،، بقیه اش رو هم براتون سر فرصت مینویسم
1394/6/5 - 10:24 صبح بازم سلام حالا که مهراد خوابیده ، شوهری هم شیفت بیمارستانه ، بقیه تجربه پسرم از مهد کودک شو براتون مینویسم. آره میگفتم ، نفر قبل از ما که از دفتر خانم دکترشون در اومده بودند و بچه شونم بغلشون بود ، مثل اینکه ثبت نامش نکرده بودند و کمی ناراحت بودند و میگفتند چرا زودتر به ما نگفتید ما چند ماه تو لیست انتظار بودیم و،،،، ما که رفتیم تو من همین رو گفتم ،که اگه قرار ما رو هم رد کنید الان بگید ، خانم دکتر گفت باید با هم صحبت کنیم و ضمنا رفتار کودکتون رو منتور کنم بعد بهتون بگم و بعد با روی خوشی گفت : ما امید مون این که کودکتون و همه بچه های متقاضی رو قبول کنیم ، و میدونم احتمال داره که اگه بچه ای را بدلیل انزوا یا پرخاشگری ویا،،، قبول نکینم والدینشون ناراحت میشند ،و احتمال داره بد هم بگند و علیه ما شایعه سازی هم بکنند و،،، ولی ما هم مطابق استانداردهای خودمون پذیرش میکنیم ،،، بهرحا ما اوکی را گرفتیم و اومدیم بیرون ، مهراد خوشحال و خندان کنار بچه ها بود و بازی میکرد ، و من منتظر بودم ببینم شوهری چکار میکنه ، تا اینجا من تنهایی همه کارهای مهدش را کرده بودم و تازه تو دفتر امیدفردا و بعد از مصاحبه بود که بنظر می امد که شوهری متقاعد شده که مهد برای مهراد بهترین گزینه است ، رفتیم پذیرش بگیریم ، خانمی اومد جلر و برگه های ثبت نام را خیلی با احترام به ما داد و راهنمایی مون کرد ، از اینجا به بعد بود که شوهری مشتاقانه امور را پیگیری میکرد ، منم خوشحا خودمو کنار کشیدم ، بعد که با شوهری صحبت میکردیم ، گفت : من اصلا فکر نمیکردم تو ایران این کسی اینقدر نسبت به همه مسایل کودک اگاهانه و تخصصی برخود بشه و تصورم از مهد چیز دیگری بود ، ته دلم خیلی از انتخابم تا این مرحله خوشحال بودم که امیدفردا تونسته بود نظر همسرم را جلب کنه و مسولیت انتخاب را بین ما تقسیم کنه ،،، بهر حال ما اون روز ثبت نام کردیم و قرار شد تلفنی به ما اعلام کنند که از کی میتونم مهراد را ببرم ،،،وای خدا ،،،مهراد من تو تیزهوشان قبول شده بود،،، چه خوب و عالی... راستی تا کید کرده بودند که باید ۳ روز تا یک هفته اول من اونجا باشم . که منم باید اینو با محل کارم تنظیم میکردم ،،، ما رفتیم و منتظر تلفن امیدفردا بودیم و همون کارهایی که خانم دکتر توصیه کرده بود برای مهراد انجام میدادیم ، هر روز چند بار فیلمهای کلاسا شون رو که از توفیسبوکشون برای مهراد باز میکردم و مهراد ذوق میکرد، ما منتظر خبر از امیدفردا بودیم. ببخشید که خوابم گرفته سعی میکنم بقیه رو فردا براتون بنویسم ، خوش باشید
1394/6/7 - 9:14 صبح سلام ، شنبه همه دوستان زیبا آره می گفتم ، حدود ۱۰ روز بعد از طرف امیدفردا با ما تماس گرفتند و گفتند که پس فردا ساعت ۱۰ صبح من بهمراه مهراد اونجا باشم ، و ۳ روز تا ۵ روز هم باید همراهش برم و بعد بهم میگن که میتونه ادامه بده یا نه ، کمی هماهنگ کردن با محل کارم سخت بود ولی بهرحال اولویت من مهراد بود ، صبح با کلی ذوق رفتیم ولی من ته دلم کمی نگران بودم ، بهرحال وارد امیدفردا شدیم ، بچه ها داشتند با موزییک ورزش میکردند ، فضا شاد و نسبتا شلوغ بود ، مهراد نرفت سمت بچه ها و رفت سوار سرسره شد ، منم طیق آموزشی که بهم داده بودند هیچی بهش نگفتم یه کتاب توکیفم داشتم ، نشستم رو مبل و شروع کردم به خوندن ، ولی حواسم پیش مهراد بود ، دلم میخواست بره تو جمع بچه ها . صبر کردم ، حدود ۱۰ دقیق بعد مهرادم رفت کنار بچه ها ایستاد و به اونا نگاه میکرد ولی چون شعر انگلسی اونا رو بلد نبود نمیتونست هماهنگ با اونا باشه ، از مسولشون پرسیدم برم کمکش کنم ، گفت نه اصلا ،،، بعد دیدم معلم ورزششون مهراد و صدا کرد و گفت شما بیا کلاه پلیس رو بگزار و مواظب باش بچه ها از خط خارج نشند. وای خدا ی من ، مهراد رفت جلو ، با دقت نگته میکرد که مسولیش رو درست انجام بده، دیگه کم کم قاطی شده بود ولی بیشتر کنار معلم بود ، دیگه حواسش به من نبود . منم طبق دستورالعمل شون چند بار پا شدم قدم زدم ، رفتم تو حیاط و امدم ، یکساعت گذشت ، مهراد خوشحال بنظر میرسید ، ولی دیگه باید می رفتیم ، مهراد رو صدا کردم که بریم ، ازم خواست که بازم باشیم ، بازم طبق دستور شون گفتم باشه ۳ دقیقه من منتظرت میمونم ،،، خلاصه اون روز شاد و خوشحال برگشتیم ، تو راه مدام با ذوق و شوق از پلیسمن شدنش میگفت ، طبق قرار با شوهری تماس گرفتیم ، مهرا به پدرش هم گفت که پلیسمن شده و خواست که بریم عکسا شو ببینیم . به من هم توصیه شده بود که برم تو پیجشون و تکنیکهای رفتار با کودک را بخونم تا بتونم اجرا کنم ، رفتیم خونه تا به امید خدا فردا برگردیم ببنیم چطور میشه ، ولی ارامش بیشتری داشتم برای فردا. تا بعد به خدا میسپارمتون
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز