2737
2734

از بس قبلا تاپیکای خیانتو خونده بودم خیلی به شوهرم بها دادم. طوری که میخواستم بعد ارشدم دوباره کنکور بدم شوهرم گفت ول کن به جاش به زندگیمون برس چون خیلی اهل بیرون و گشت و گذاره و همشم میخواد من باهاش باشم برای بیرون رفتن تا همینو گفت من استرس تمام وجودمو گرفت و کنکور رو بی خیال شدم.  شاید اگه تاپیکای خیانت رو نمیخوندم تا این حد استرسی نمیشدم.

نرو خب اون تاپيكا

منم قبلا زياد ميخوندم الان ديگه نميرم

دیدین خدا بالاخره بغلمو با دستاش پر کرد؟                         امضای قبلیم: خدایامیشه بغلمو با  دستات پر  کنی؟ آخه  مامانم میگه: دستای خدا به لطافت نوزاد تازه  متولد  شدس❤ 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

حالا که دیگه روم اثر گذاشته. ولی کاش اینقدر مردا برای زندگیمون مهم نبودن یا طلاق چیز خیلییییییییییییی عادی بود تو جامعه که به خاطر یه مرد نخوای واسه هر چی کوتاه بیای و از هر چی بترسی.

2738
مگه قرار نبود دوباره کنکوره پایه بدی؟


شوهرم نمیتونه کنار بیاد خودش گفت. منم فعلا بی خیال شدم. شوهرم اصلا حامی نیست. چون من بعد این همه سال دوری از دروس چون پایم ضعیفه باید دو سال پیوسته بخونم بدون هیچ مزاحمتی اما با زندگی متاهلی نمیشه. 

آفرین بر شما....یا میترسی بخونیشون از ناثیر در زندگی یا قبلا تجربشو داشتی .ناراحت میشی ! درسته

نه خدا نکنه ولی حوصله این جور داستانارو ندارم مردا که همش بد نیستن همش یه طرفه رفتنم درست نیست بعضیا حق به جانب میگیرن کلا هر کی داستان زندگیشو میگه نمیخونم

گلی میخام که درسایه اش باشم وگرنه سایه دیوار بسیار
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز