خانوما من سر نشكلي كه با مادر نامزدم پيدا كرديم و يجورايي لج كرده و مانع عروسيمون شده بعداز دوماه كلنجار رفتن و به نتيجه نرسيدن ديشب تصميم گرفتم به خواهر شوهر بزرگم كه خيلي ام مهربونه پيام بدم و ازش كمك بخام كه با مادرش صحبت كنه بنظرتون كارم درست بوده؟
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم کهاين نیز بگذرد مثل همیشه که همه چیز گذشته است
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم من یه نصیحت خواهرانه دارم اگه میخوای کسی مشاوره بگیره ببین تو رفتارش عدالت رو رعایت میکنه هرکی باشه چه قوم خودت چه قوم شوهرت با کسی درد دل کن که راز دار باشه و بتونه برات کاری کنه گره از مشکلت وا کنه نه تا چیزی بهش بگی بده خبر کشی کنه کنه بیشتر تو روابطتتون مشکل ساز باشه موفق باشی عزیز
پس اشکال نداره عزیزم میتونی ازش مشاوره بگیری چون اون شناخت بهتری از خانوادش داره فقط به مادر شوهرت نگین خودتون دوتایی حلش کنید راز بین سه نفر ممکنه پخش بشه
نبودنِ تو فقط نبودن تو نیست، نبودنِ خیلی چیزهاست...کلاه روی سرمان نمی ایستد! شعر نمیچسبد...پول در جیب مان دوام نمی آورد! نمک از نان رفته!!! خنکی از آب.......ما بی تو فقیر شده ایم مادر💔