1.دخترعمه ام ده سال پیش وقتی 25 سالش بود با پدرزن پسرعموش فرار کرد و باهاش ازدواج کرد...کلی دعوا شد توفامیل بخاطرش...نفهمیدیم چرا اون پیرمرده رو انتخاب کرد...احتمالا بخاطره پولش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دختر همسايمون با يه اقايي ازدواج كرد ك دو تا بچه ١٥ساله داشت
تو مراسم عروسيشون دختر اقاهه با شربت پدرش رقصيد
براي من خيلي جالب و عجيب بود
منتها انقد اين دختر ناز و تو دلبرو بود ك نگو
الهي خوشبخت بشن
آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیافتد✨رویا ببارد🌦دختران برقصند💃 قند باشد🧁بوسه باشد💋خدا بخندد🤍به خاطر ما که کاری نکردهیم💚🤞🏻من تا آن روز چشم به در خواهم دوخت🕊
ما تو عروسيامون رسم هست ك بعد اينكه عروس و داماد اومدن تو تالار
ي نفر با جام شربت ميرقصه بعد ميده ب عروس و داماد
اوناهم ميخورن
بعدش رفص دو نفره عروس و داماد انجام ميشه
عجيبه ك نديدين
آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیافتد✨رویا ببارد🌦دختران برقصند💃 قند باشد🧁بوسه باشد💋خدا بخندد🤍به خاطر ما که کاری نکردهیم💚🤞🏻من تا آن روز چشم به در خواهم دوخت🕊
2.دوست آبجی بزرگم وقتی 15 سالش بود اول دبیرستانی یهویی ترک تحصیل کرد و رفت با یه پیرمرد بهایی 60 ساله ازدواج کرد...باباش ازش نزول کرده بوده حدود 80 میلیون بدهی داشته بهس.بخاطره اینکه باباش نره زندان قبول کرد زن اون یارو بشه...دختره خیلی خوشگلی بود...الانم چندباری دیدمش کلی طلا تو گردنش آویزونه مث زنای عرب...دوتا ماشین آدم کت و شلواری هم بادیگارد داره وقتی میاد خونه ی باباش.
سلام نمیدونم عجیب هست یا نه این که تعریف میکنم از فامیلای مامانمه دختر دایی مامانم یه خانم میپسنده خانمه میره صبحت های اولیه انجام بشه میگن این زن دایی مامانم میگه دخترم متاهله ولی یه خواهر دارم اون مجرده که اخر با همون خواهره ازدواج میکنه
بجای اینکه کفشتو با لباست ست کنی حرفتو با عملت ست کن☺
یکی از اقوام نه چندان دورمون یه پسر ۳۰ساله بود و یه بچه داشت تصادف کرد و فوت شد.خانواده پسره عروسشون رو برای پسر مجردشون گرفتن .حالا عروسه از شوهر اولی یه پسر داره و از شوهر دومی یه دختر ....چن وقت پیش بخاطر یه چیزی شوهر دومیش افتاد زندان .اونم طلاق گرفت و بچه هارو گذاشت و رفت و برای بار سوم عروس شد .اونم با یه پسر جوون مجرد