من دلم می خواهد با یکی حرف بزنم در واقع غر بزنم و کمی هم گریه کنم اما کسی را ندارم
به مامانم نمی تونم بگم چون از ساعتی بعدش شروع می کنه به رفتارها و گفتارهایی که بیشتر میره تو اعصابم و هیچ وقت فراموش نمی کنه و دیگه ولم نمی کنه
من و خواهرم صمیمی نیستیم و تازه اگر غر بزنم صدبرابر من غر می زنه و می گه برو خدا را شکر کن خیلی هم خوبه