اسمش رها بود . 5 ماهه بود . کبدش از کار افتاده بود . دیشب خونریزی مغزی کرده و امروز صبج ساعت 6.5 رفت پیش خدا . دعا کنین خدا به پدر و مادرش صبر بده . حالشون خیلی بده .
خیلی سخته منم پسرم تو بغل خودام نفس اخرش کشید رفت خودام شستمش غسلش دادام خاکش کردام اون روزا رو یادام میاد نمیدونم چطوری سرپا بودام این کارا رو کردام هرچی میگذره بیشتر جای خاای پسرمو حس میکنم دلم میخواد برگرده پیشم کاش منم برده بودبا خودش که نخوام اینجوری عذاب بکشم خدا صبر همه مادرا بده که مرگ بچه هاشون میبینن
میگن خدا دونه دونه گناهامونو نوشته هر کار کردیم و یادشه خدایا اون روزایی ک بغض داشتیمم یادته . اون روزایی ک اشک ریختیم یادته. یادته چی شد ک ب اینجا رسیدیم. یادته چقد دلمون شکست و گفتی حکمته . اون دنیا احساسات هم حساب کتاب میشه ؟!
اگه پسرم بود الان 9 ماهش بود چندماه اقدام میکنم نتیجه نگرفتم منتظر برگشتنش هستم ولی نمیشه این اقدامات بیشتر اعصبیم میکنه
میگن خدا دونه دونه گناهامونو نوشته هر کار کردیم و یادشه خدایا اون روزایی ک بغض داشتیمم یادته . اون روزایی ک اشک ریختیم یادته. یادته چی شد ک ب اینجا رسیدیم. یادته چقد دلمون شکست و گفتی حکمته . اون دنیا احساسات هم حساب کتاب میشه ؟!
مهدی عشق مامان . ان شا الله خدا نظر کنه به حق داغ عزیزی که دیدی دوباره به زودی بچه دار بشی ... مسر لا ( من هم که تازه عضو شدم و اومدم این تایپیک ها رو خوندم قلبم به درد اومد ) واقعا با اینکه اینجا هیچکس ندیدی و نمی شناسی و فقط تو دنیای مجازی باهاشون در ارتباطی باز هم یه حسی داری که وقتی خدای نکرده اتفاقی براشون میفته خیلی برات سخت و ناراحت کننده است.) با اینکه حدود 5 سال میگذره از اون سقوط هواپیما اما یاد و خاطره ترنم و مامان ترنم هنوز زنده است به خصوص برای دوستهای نی نی سایتیش. روحشون شاد ... smiley]s/sm_31.gif[/smiley]
خدایا بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم، بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم، بابت لحظات شادی که به یاد تو نبودم،بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم،بابت هر گره ای که به دستم کور شد و من تو را مقصر دانستم،مـــرا ببـــخـش ….کمک کن تا بفهمم تو، کنار منی، نه روبروی من!
خدایا بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم، بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم، بابت لحظات شادی که به یاد تو نبودم،بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم،بابت هر گره ای که به دستم کور شد و من تو را مقصر دانستم،مـــرا ببـــخـش ….کمک کن تا بفهمم تو، کنار منی، نه روبروی من!
خدایا بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم، بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم، بابت لحظات شادی که به یاد تو نبودم،بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم،بابت هر گره ای که به دستم کور شد و من تو را مقصر دانستم،مـــرا ببـــخـش ….کمک کن تا بفهمم تو، کنار منی، نه روبروی من!
خدایا بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم، بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم، بابت لحظات شادی که به یاد تو نبودم،بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم،بابت هر گره ای که به دستم کور شد و من تو را مقصر دانستم،مـــرا ببـــخـش ….کمک کن تا بفهمم تو، کنار منی، نه روبروی من!
خدایا بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم، بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم، بابت لحظات شادی که به یاد تو نبودم،بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم،بابت هر گره ای که به دستم کور شد و من تو را مقصر دانستم،مـــرا ببـــخـش ….کمک کن تا بفهمم تو، کنار منی، نه روبروی من!
خدایا بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم، بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم، بابت لحظات شادی که به یاد تو نبودم،بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم،بابت هر گره ای که به دستم کور شد و من تو را مقصر دانستم،مـــرا ببـــخـش ….کمک کن تا بفهمم تو، کنار منی، نه روبروی من!