بچه ام پنج ماهه است اون عفونت چشمی که اکثر بچهها تو چند روز اول دارن بعد خوب میشه رو داره بعد این پنج ماهه هرچی دارو دادم خوب نشد فقط تا مدتی که دارو تو چشمش می ریختم خوب بود چند روز بعد از قطع دارو شروع میشه اوایل خیلی ماساژ میدادم دیدم فایده نداره دیگه ماساژ ندادم ، کسی هست بچش مجرای اشکش بسته باشه و بعد از چند ماه با دارو و ماساژ خوب شه؟ کسی هست اینجوری چشم بچش خوبه نشده باشه و مجبور به میل زدن بشن؟
روزی از روزها ،شبی از شب ها ،خواهم افتاد و خواهم مرد ،اما می خواهم هر چه بیشتر بروم .تا هرچه دورتر بیفتم ،تا هرچه دیرتر بیفتم ،هرچه دیرتر و دورتر بمیرم .نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه ،پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم ،افتاده باشم و جان داده باشم ،همین .
روزی از روزها ،شبی از شب ها ،خواهم افتاد و خواهم مرد ،اما می خواهم هر چه بیشتر بروم .تا هرچه دورتر بیفتم ،تا هرچه دیرتر بیفتم ،هرچه دیرتر و دورتر بمیرم .نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه ،پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم ،افتاده باشم و جان داده باشم ،همین .
تا یازده ماهگی احتمال خیلی زیاد خوب میشه اگه نشد ی جراحی کوچولو میکنن سر پایی خوب میشه ولی ماساژ رو ...
واقعا ؟امروز بردم چشم پزشکی گفت بزار شش ماهش تموم شه دوباره بیار بگم نیاز به میل زدن داره یا نه ولی اصلا دوست ندارم به این زودی جراحی کنم
روزی از روزها ،شبی از شب ها ،خواهم افتاد و خواهم مرد ،اما می خواهم هر چه بیشتر بروم .تا هرچه دورتر بیفتم ،تا هرچه دیرتر بیفتم ،هرچه دیرتر و دورتر بمیرم .نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه ،پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم ،افتاده باشم و جان داده باشم ،همین .
نه مجرای اشکش تنگه که اکثرا بچه ها بعد از چند روز ماساژ چشم مجراشون باز میشه ولی این پنج ماهشه و هنوز خوب نشده
روزی از روزها ،شبی از شب ها ،خواهم افتاد و خواهم مرد ،اما می خواهم هر چه بیشتر بروم .تا هرچه دورتر بیفتم ،تا هرچه دیرتر بیفتم ،هرچه دیرتر و دورتر بمیرم .نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه ،پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم ،افتاده باشم و جان داده باشم ،همین .
مجرای اشکی بسته باشه اشک نمیتونه وارد بینی شه و مدام از چشم سرازیر میشه ، اینم یه چشمش مدام اشک میریزه
روزی از روزها ،شبی از شب ها ،خواهم افتاد و خواهم مرد ،اما می خواهم هر چه بیشتر بروم .تا هرچه دورتر بیفتم ،تا هرچه دیرتر بیفتم ،هرچه دیرتر و دورتر بمیرم .نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه ،پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم ،افتاده باشم و جان داده باشم ،همین .