استارتر جون من خودم نمی گم بهترین ادمم اما ادم سازگاری هستم،،باهمه کنارمیام،، هفده سال با مادرشوهرم اینا همسایه بوودیم ،،یعنی جلوی خونشون،ولی اخلاق خاص خودمو دارم،،اگه یه چیز نو بخرم دلم نمیخواد همه همون لحظه بفهمن،یا توضیح بدم خودمم هرگز توضیح نمیگیرم،،چی خریدی کجا خریدی،،چراخریدی،یا میریم بیرون کسب اجازه کنیم،یا یکی بخواد باهامون بیاد همش،،یا یکی داره میره بپرسم کجا میری یا بدم میاد اصلا یهو خودمو بچپونم وتحمیل کنم،،،خودم کلا ادم کنجکاوی نیستم واسه همین از کنجکاوی خیلی اذیت میشم،،،البته جز چند سال اول بعد کم کم بقیه هم دستشون اومد،،البته شاید یه مسائلی برای کسی عادی باشه،،اما بعضیا اذیت شن
ولی کلا اونا هم تادعوت نمیکردم نمیومدن،،منم یه روز مشخص تو هفته میرم،،هرگز بهشون بی احترامی نکردم،،ولی الان که تغییر مکان دادیم،،از وضع الانم راضی ترم خداروشکر،،
اوه اوه اونم با جاریه کنجکاو همسایه شدن،،طبقه ی پایینمون بود دیگه،،،شاید یه بار بزور رفتم خونشون،،اما همش یه سره میزنگید کجاییی دارم میام بالا،،اصلا بی محلی میکردم ،هرکاری میکردم نمیفهمید که دوس ندارم رفت وامد،،خودش سه تا خواهر داشت همش دلش میخواست بیاد خونمون پشت مادرشوهرم اینا بحرفه،اعصابمو داغون میکرد،سرازکارمنو زندگیم دربیاره،،بعد درو میبست صاف میرفت خونه ی مادرشوهرم،،،خداروشکر یه سال بیشتر نموند ورفت،،