خانماى واليباليست بياين ى لحظه

setarebaroon

مدیر استارتر

عضویت: 1397/01/26

تعداد پست: 1600

اقا اين اندرسون چرا نيست؟ از شوهرم پرسيدم ناراحت شد 😂

1397/03/06

09:53

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

آنیلدا

عضویت: 1397/01/01

تعداد پست: 1082

😂😂شایدمصدوم باشه

1397/03/06

09:56

0 نفر لایک کرده اند ...

setarebaroon

مدیر استارتر

عضویت: 1397/01/26

تعداد پست: 1600

😂😂شایدمصدوم باشه

اى بابا خدا نكنه ، 😄 اگه قراره تو بازى با ايران نباشه ك اصن صفا نداره

1397/03/06

09:57

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اریادخت

عضویت: 1396/08/03

تعداد پست: 1051

میرزاجانپورم نیس

1397/03/06

09:57

0 نفر لایک کرده اند ...

setarebaroon

مدیر استارتر

عضویت: 1397/01/26

تعداد پست: 1600

میرزاجانپورم نیس

اونم مصدومه ؟ الن نبود اندرسون بيشتر تو چشمه شوهرمم نميدونم چرا اسمش مياد ناراحت ميشه 😄

1397/03/06

09:58

1 نفر لایک کرده اند ...

عضویت: 1396/10/19

تعداد پست: 1626

واي عشقه اندرسون😍😍😍😍

❤️🍭🍡👸🔥🌟💚💙💎

1397/03/06

10:01

1 نفر لایک کرده اند ...

عضویت: 1396/10/19

تعداد پست: 1626

میرزاجانپورم نیس

بهتر

❤️🍭🍡👸🔥🌟💚💙💎

1397/03/06

10:01

2 نفر لایک کرده اند ...

setarebaroon

مدیر استارتر

عضویت: 1397/01/26

تعداد پست: 1600

واي عشقه اندرسون😍😍😍😍

كجاست؟

1397/03/06

10:02

0 نفر لایک کرده اند ...

عضویت: 1396/10/19

تعداد پست: 1626

كجاست؟

فكركنم اونم مصدومه

❤️🍭🍡👸🔥🌟💚💙💎

1397/03/06

10:04

1 نفر لایک کرده اند ...

zaraaaaaaa

عضویت: 1397/02/12

تعداد پست: 6014

😎😎😎😎عزیزم من بهش اجازه ندادم بازی کنه تا از شر چشم ناپاکایی مثل شما در امان بمونه😄

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!

1397/03/06

10:05

2 نفر لایک کرده اند ...