وقتی به صورت بچه نگاه میکنم وشباهت به پدر ،و خانواده پدرشو می بینم ،ناراحت میشم .حس میکنم خودم ازنظر روحی بچه تر از اونم که بچه داری کنم .
من قبل حاملگی باشوهرم زیادبحث داشتم ،شوهرم توبحث حرف هایی زد که دلمو شکست .سرم داد زد گفت کاش جدا بشیم ،برام مهم نیس بامرد دیگه ای باشی
البته اینا روتو عصبانیت گفت .یه بار میخواس ازخونه بیرونم کنه .
کلا از نامزدی مون سرچیزهای الکی بحث می کرد
من بچه نمیخواستم به خاطراخلاقش ،ولی اصرار کرد
تو دوران بارداری هرچی میخواستم میخرید بخورم ،اما چن بار بحث شدید کرد بااینکه حامله بودم دلش نسوخت ،که رعایت کنه
هفته اخر مونده به زایمان ولم کرد رفت برا خودش مسافرت ،ووقتی اعتراض کردم سرم داد زد که ازاون موقع به بچه ش هم سرد شدم .
الان 3هفته س تو خونه م ،و به خاطربچه بیرون نرفتم .
اما ،حس می کنم سرد شدم به بچه م ،به خودم میگم چه اشتباهی کردم بچه دار شدم ،
الان آزاد نیستم تا اشتباهات زندگیم جبران کنم .