اقا من خودم بزارین اعتراف کنم😂
من یه دوستی دارم شیش سال باهم اشنا شده بودیم و فوقالعاده صمیمی بودیم..
یه جشن توی دانشگاه دعوت میشم و با همین رفیقم میرم😂
خانواده ها جلو نشسته بودن
دخترا پشت سرشون
و پسرا اخر اخر نشسته بودن
ماهم جای دخترا نشسته بودیم این رفیقم اومد یه قری بده بلند شد از رو صندلیش و به حساب مث ادمای فوق لاکچری مانتوشو درست کرد یه نگای چپ هم ب پسرای عقبش انداخت و اقا چشمتون روز بد نبینه😂😂😂 تا خواست بشینه کرم درونم فعال شد😂😂 همین ک خواست بشینه از زیرش صندلیو کشیدم😂😂😂 جوری خورد تو زمین ک ... صدا داد😵😵پخش زمین بود و ... خودشو گرفته بود😲😂😂
جالبش اینجاست ک بلند شد قهر کرد رفت و رفتم بزور اوردمش😂😂😂 وقتی برمیگشتیم پسرا صندلیارو گاز میزدن بیشووووورا😅
و واقعا خیلی زشت بود جلوی اونهمه ادم😢خدامنو ببخشه