بچه ها بیاین فکرای این روز مو بگم اخه دارم می ترکم از همه این حسا که جمع شدن رو هم در نهایت نمی دونم چرا بی حوصله ام با وجود این همه کار من همش دوس دارم یه گوشه بشینم 😶 نمی دونم چمه.
1.خوشحالم دارم مستقل میشم دیگه خانوم خونه ی خودم میشم
2.خیلی مشتاقم زودتر خونه پیدا کنیم برم تمیز کنم وسایل بچینم و بعد چیزایی که لازمه و ندارم مشخص بشه برم بخرم. الان یه بخش جهازم شهرستان خونه دیگمونه یه بخش اینجاست امار دقیقی از ظرف ها ندارم فکر می کنم وقتی بچینم مشخص میشه چی کم هست. خرت و پرتای پلاستیکی که اصلا نگرفتم گذاشتم برا مرحله اخر
3.هرروز ورزش می کنم حلقه. پیاده روی.دمبل
نون و برنج و نوشابه کم می خورم. اخه از این عروسای باربی نیستم یه کم تپلم نمیخوام به چشم بیاد. ولی خب از عید تا حالا انقد استرس داشتم که فوقش یه سایز کم کردم
4.نگرانم لباس عروسم چجوری میشه خیاطم هنوز زنگ نزده برا پرو اول.دل تو دلم نیست.دامادم لباس نداره هنوز😅
5.دو هفته مونده به عروسی فامیلای شهرستانمون میان خونه ما قیامت میشه فقط خدا باید صبر بده بهم اینو هیج کاریش نمیشه کرد
6.دو هفته دیگه امتحانای دانشگاهمم شروع میشه 😱😢حالا خدا رو شکر سه تا امتحان بیشتر نیس و از اول ترم خوندم ولی واقعا همینو کم دارم دیگه الان