2726
عنوان

امروز سزارین میشم

| مشاهده متن کامل بحث + 1118 بازدید | 39 پست

واسم دعاکن این حس الانت رو تجربه کنم😍😍

انشالله به سلامتی ودل شاد فارغ بشی،بیای خونت☺

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

ممنون از همگی

دو تا پسر داشتم گفتم یک دختر هم داشته باشم. اما علیرغم تلاشها و هزینه های فراوان سومی هم پسر شد. سه تا گل پسر دارم شکر خدا. عاشقشونم عاشققققق. ولی هنوزم دلم دختر میخاد. دل شوهرم هم دختر میخاد. بخاطر مشکلی که دارم، دیگه نمیتونم بچه دار بشم. رفتم بهزیستی رفتم کمیته امداد شاید بتونم دختر یتیمی پیدا کنم و مادرش بشم ولی قسمتم نشد. کارم شده گریه و دعا. ترو خدا هرجای ایران اگر دختر بچه یتیمی میشناسین که میتونه دخترم بشه بهم معرفی کنید. بخاطرش هرکاری میکنم. 
2728
مبارکه اصلا نترس😁


فردا تولد امیرحسینه😀😀😀😀

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
ب سلامتی کدوم بیمارستان

تهران نیستم

دو تا پسر داشتم گفتم یک دختر هم داشته باشم. اما علیرغم تلاشها و هزینه های فراوان سومی هم پسر شد. سه تا گل پسر دارم شکر خدا. عاشقشونم عاشققققق. ولی هنوزم دلم دختر میخاد. دل شوهرم هم دختر میخاد. بخاطر مشکلی که دارم، دیگه نمیتونم بچه دار بشم. رفتم بهزیستی رفتم کمیته امداد شاید بتونم دختر یتیمی پیدا کنم و مادرش بشم ولی قسمتم نشد. کارم شده گریه و دعا. ترو خدا هرجای ایران اگر دختر بچه یتیمی میشناسین که میتونه دخترم بشه بهم معرفی کنید. بخاطرش هرکاری میکنم. 
التماس دعا دعا كن طلاي گم شده ي من پيدا بشه😔 به تيم اتاق عملت بسپار قبل از اينكه بي حسيت بره شكمت ...

اتفاقا همش نگران همون لحظه هستم. قبلا تجربش کردم

دو تا پسر داشتم گفتم یک دختر هم داشته باشم. اما علیرغم تلاشها و هزینه های فراوان سومی هم پسر شد. سه تا گل پسر دارم شکر خدا. عاشقشونم عاشققققق. ولی هنوزم دلم دختر میخاد. دل شوهرم هم دختر میخاد. بخاطر مشکلی که دارم، دیگه نمیتونم بچه دار بشم. رفتم بهزیستی رفتم کمیته امداد شاید بتونم دختر یتیمی پیدا کنم و مادرش بشم ولی قسمتم نشد. کارم شده گریه و دعا. ترو خدا هرجای ایران اگر دختر بچه یتیمی میشناسین که میتونه دخترم بشه بهم معرفی کنید. بخاطرش هرکاری میکنم. 
نچ شنبس،تاریخو زدم 5خرداد اما نمیدونم چرا اینطورشده😕


😀😀😀

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز