مارلیک تو یزد ازش خیلی درخواست دادن بیاد اونجا کار کنه..میگه من نمیتونم برم زیر دست کسی
یه خورده غرور داره ..میگه تا جایی که میتونم شرکتمو نگه میدارم..
نمیدونم تا کجا میخواد ادامه بده ..تا یه ماه دیگم باید خونمونو جا به جا کنیم ..چون صاحب خونمون دخترشو عروس کرده میخواد بیاره پیش خودش ...هوووووووف😞