منم از زندگي خسته ام اما با ديدن دو تا بچه هام انرژي ميگيرم و خوشحال ميشم
منم خستم فقذ ب اميد دخترم زندم
كاش بارداري و نگهداري بچه خا با مردا بود و درآمد با زنا، انقدر فكرچي بپزم هستم و درگير غذا و كاراي خونه كه بهرشوهرم حسودي ميكنم
اي كاش هيچ وقت ازدواج نميكردم
الان ديگه نميشه كاريش كرد
بخاطر دخترم
همه ارزوهاييًك برا حودم داشتم و نشد براي دخترم عمليش ميكنم ب اميد خدا
من كه عاشق زندگيمم.وقتي حتي يه سيب زميني سرخ ميكنم به همسرم و دخترم فكر ميكنم واقعا عاشق اين كارم ميشم ..خدايا درسته روزه نميگيرم ولي به همين وقت سحر قسمت ميدم زندگيمو حفظ كني ازشر شيطان رجيم
من حستونو درک میکنم.چاره اش اینه خودتونو رها کنید از تهههه دل بگین گووور بابای دنیا و همه...آهنگ شاد بذارین تو خلوتتون ساعت ها برقصید بخندید هرررر کاری دوسدارین بکنید...من یبار اینکارو کردم انقدددر رقصیدم و سیگار کشیدم خندیدم هرغلطی دلم خواست کردم.کلی ظرف شکوندم..دیگه هلاک شده بودم.از فرداش حالم خیییلی بهتر شده بود.ازینکه انقدر مختار و مستقل بودم‌‌و هرکاری دوسداشتم انجام دادم خیلی حال کردم فهمیدم زندگی سخت نیست ما سختش میکنیم
شوهرم منو نمیفهمه خونوادش زبون نفهمن منو عصبانی میکنن‌مجبورم میکنن یه واکنش نشون بدم
اوف من که حتی حوصله حرف زدن و درددل کردن‌و ندارم.
نمیدونم زندگی من دیگه تقریبا تمام شدس
چرا ادامه ندادین
منم دیشب با شوهرم بحثم شو با زبون روزه بشور بپز قدر نمیدونخ بی انصاف
منم خسته شدم ازاین زندگی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
