امشب تمام عاشقان رادست بسر کن
يک امشبي با من بمان بامن سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه ،دستي بزن، مطرب خبر کن
گلهاي شمعداني همه شکل تو هستند
رنگين کمان را بر سر زلف تو بستند
تا طاق ابروي بت من تا به تا شد
دُردي کشان پيمانه هاشان را شکستند
يک چکه ماه افتاده بر ياد تو و وقت سحر.......
اين خانه لبريز تو شد شيرين بيان حلواي تر...........
تو مير عشقي عاشقان بسيار داري
پيغمبري با جان عاشق کار داري
امشب تمام عاشقان رادست بسر کن
يک امشبي با من بمان بامن سحر کن
(محمد صالح اعلاء)