الانم باپسرنوزادم تنها اومدم خونم خیلللی دلم گرفته انقد مهربوووون بود بمیرم براش میخاست بیاد خونه جدیدمو ببینه همش به مامانم میگقت فلان چیزو بگیر ازطرف من کلی ذوق داشت برای همه چیزمون بیش اندازه مظلوم مهربون بود پریروزحالش بد شد بردن بیمارستان دیروز میخاستم برم ملاقاتش من خاک برسر نرفتم چون گفتن حالش خیلی خوبه فردامرخص میشه ولی امروزصبح قلبش وایساد .توروخدا برای شادی روحش فاتحه بخونید .قلبم گرفته پریروز خونه مامانم بود میخاستم برگزدم خونم بوسم کرد همیشه کلی بوسمون میکرد ولی من خیلی بی احساس بوسش کردم چون بچه ها خستم کرده بودن نمیدونستم اخرین باره میتونم اغوش گرمشو داشته باشم چرا اخه .
من شبیه کسی در دنیا نیستم پس زندگیم نمیتواند شبیه دیگری باشد پس میخواهم خودم باشم فقط همین
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
« Made in pain 💔» به دَشتـی رسیدی بلندتر بخند! بلندتر بخند یادِ خونه بیـوفتُم ..:) هر هویتی رو رها کردم. هر احساسی رو از بین بردم. هر خاطرهای رو دفن کردم و هر آرزویی رو نادیده گرفتم. به نظر میرسه بینقصترین فرصت برای زندگیکردنه. بدون زنجیر. مردمان شهر برای آزادی تابوت ساختندو برای عشق مرز، غافل از اینکه نه آزادی در تابوت جا میگیرد، نه عشق مرز میشناسد.-ارنستو چگوارالینک تاپیک اهدای عضو من کلیک کنید. ❤️
خـداجـونمممنونـم ازتـ ..به خاطر همسـر مهربـوونـ ..به خاطر دوقلوهای شیطـوونـ ..به خاطر نیم دونه ای که بهم هدیـه دادی و..پس گرفتیـ ..میدونم الان جاش بهتر از دلـ💔ـهمنهـ ..لطفا مواظبش باشـ ..👼