خواب زیاد نمیبینم ..
ولی بعضی وقتا خوابای صادق میبینم
قبل بارداریم خواب خانم معصومه رو دیدم که دوتا تیکه طلا گذاشتم کف دستم یکیش شکل ستاره بود یکیش کلید..گفتن اسمشونو فاطمه معصومه و امیرحسین بزارین..
از خواب که بیدارشدم سریع زنگ زدم از عالِم بزرگ آقای مهدوی پرسیدم ..گفتن خدا بهت دوقلو دخترو پسر میده که هدیه خانم معصومه هست و اسماشونم همونی که تو خواب بهتون گفته شده بزارید..بعد چن ماه باردارشدم سونو پنج ماهگی واسه تشخیص جنسیت..به دکترم گفتم دخترو پسرن..گفت قبل اینجا کجا سونو رفتی منم خوابمو تعریف کردم ..اشک تو چشماش جمع شد گفت قدر این دوتارو بدون نظر کرده هستن.
یکی دیگه از خوابام که دیدم و صادق بود اینکه
من دوماهِ باردار بودم که این خوابو دیدم..
خواب دیدم باردارم و بالای دَکَلی که وسط یه جنگل بزرگه وایسادم دارم عکاسی میکنم..یه دفعه دکل چون قدیمی بود کم شد و ریزش کرد منم از اون بالا پرتاب شدم پایین ..همش میگتم یا امام حسسسسین یا امام حسسسین ..
نزدیک برخورد با زمین بودم که انگار زیر شونه هامو یکی گرفت با دوتا پا وایسادم رو زمین..نیگاه کردم دیدم بدنم اصلا صدمه ندیده ..ولی دیگه حامله نبودم شکمم تکت تکت بود
از خواب بیدار شدم دستام یخ کرده بود کلی گریه کردم چون فشار پرتاب شدن از دکلو از اون بالا به صورت واقعی حس کردم..
وقتی تعبیر خوابمو از آقای آیت الهی پرسیدم ایشون گفتن بارداری پرخطری دارین صدقه بدین بلا دفع بشه..
ولی به مهدی گفتن خانمتون این جنینو از دست میده چون این بارداری ..واسه سلامتی خانمتون ضرر داره ..خدا بلارو از خانمتون دفع میکنه..
بعد از گذشت یه ماه از خوابم ..جنینم تو ماهِ سوم سقط شد ...من چهره جنینمو کامل دیدم..درست مثل یه نوزاد کامل بود فقط خیلی کوچیک بود..تا چن روز پیش حالم خیای بد بود..ولی الان که هشت روزه از سقط گذشته حالم خوبه
.
.
خدا خیلی مهربووونه که با خواب یه واقعه ی حقیقی رو بهمون میرسونه💚.