2410
2553

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2456

پسر من دو ماهگیش گفتن بیضه پایین نیومده، ولی به مرور زمان میاد و عمل لازم نیست، پسرخاله ی مادرشوهرم فوق تخصص کلیه و مجاری ادراره،

زنگ زدیم سریع بهش، پرسیدیم 

گفت هیچ مشکلی نیست خودش میاد پایین

الانم شش سالشه ، مشکلی نداره

نمیدونم، اون موقع به ما نگفتن عمل کنین

آموزش صد در صد قانون جذب،مخصوصا ثروت و فراوانی، رایگان @ghjazb

چیزمهمی نیس ی عمل کوچیکه شوهرمم عملشوبچگیاکرده وپسرخالم

ارسامم دلبندم، عزیزتر از جانم از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم... امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم... شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...! این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم....
2714
پسر من دو ماهگیش گفتن بیضه پایین نیومده، ولی به مرور زمان میاد و عمل لازم نیست، پسرخاله ی مادرشوهرم ...

میدونی بعضی بچه ها تا یسالگی میاد پایین اونایی که نیاد باید عمل بشن

پسر من ده ماهگی این عمل رو کرد خیلی عمل راحتیه ولی منم مثل همه مامانها نگران بودم ولی اصلا نگران نباش.من پشت در تاق عمل اینقدر گریه کردم پرستارها و مامانهای دیگه بهم میخندیدن میگفتن این اصلا عمل به حساب نمیاد.ولی هنوزم فکرش دیوونم میکنه.امیدت به خدا باشه

ﻣﺎﻫﻴﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺷﻮﺏ ﺩﺭﻳﺎ به خدا ﺷﻜﺎﻳﺖ ﺑﺮﺩﻧﺪ، ﺩﺭﻳﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺻﻴﺪ ﺗﻮﺭ ﺻﻴﺎﺩﺍﻥ ﺷﺪﻧﺪ. ﺁﺷﻮﺑﻬﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﻧﻪ ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺁﺭام.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز