ما طبقه بالای مادرشوهرم زندگی میکنیم.مادرشوهرم تنهاست.به همین خاطر به همه کلید داده.حالا رفته مسافرت.من تو ساختمون تنهام وقتی شوهرم سر کاره.صبح زود دیدم از پشت بوم سروصدا میاد.حسابی ترسیدم.چند دقیقه بعد در سالنو زدن.من گفتم یا خدا این کی هست که از پشت بوماومده تو.بعد فهمبدمخواهرشوهرم از کوچه رد میشده دیده آب کولر داره میره بدون زنگ زدن پاشده اومده رفته بالا.حالا ما حموم و دستشوییمون تو راه پله است.اگر تو حموم یا دستشویی بودمو صدا میشنیدم که حتما سکته میکردم.انقدر عصبی شدم که نگو.نمیگه زن حامله ممکنه بترسه.دوروز پیشش هم برادرزاده شوهرم اومده پایین.میبینم صدای سرفه مرد میاد.سریع زنگ زدمبه شوهرم بیاد ببینه کیه.نمیدونستم به اونم کلید داده.فکر میکردم فقط دخترا دارن.صدای مرد اومد پس افتادم.
اعصابم بدجور خرده از دستشون