خب حالا اونایی که پدرشون در قید حیاته بیاین از کارای بانمک پدراتون بگین: بیاین تا خودمم بگم:😂🤣
سلام دوست جونا:
پیرو تاپیکی که کارای بانمک و خنده دار مادرها رو چند روز گفتین و خوندیم و لبخندی هم گوشه ی لبمون نشست حالا بیاین از پدرها بگیم البته چون نمی خوام دل بشکنم از اولش گفتم اون ها که پدرشون فوت شده نیان کما اینکه خودم تو تاپیک های بارداری و زایمان نمی رم چون نمی خوام با احساس و اعصاب خودم بازی کنم... حالا خاطره ام:
بچه ها یه بار با پدرم تا سر خیابون رفتیم جایی، موقع برگشت از جلوی یه آبمیوه فروشی رد می شدیم بهم گفت ابمیوه می خوری؟ منم با خودم گفتم آبمیوه برای پیرمرد بیچاره خوبه بریم بخوریم... خلاصه آبجیا ما سفارش دادیم و اوردن ، یه آقای پولدار هم اومده بود چند نوع آبمیوه سفارش داده بود تا براش تو بطری بریزن و ببره و بالاسر ما منتطر ایستاده بود، بعد همون لحظه ی اول که پدرم می خواست شروع کنه،دستشو به حالت تعارف گرفت جلوی لیوان آبمیوه ی خودشو بهش تعارف کرد و گفت: آقا بفرمایید!! 🤤🤤🤤🤤😖😖😶... بعدم وقتی نی رو گذاشت تو دهنش همون طور که انتظار می رفت همشو یه جا و یک نفس هورت کشید و تموم کرد!!😑😑😑 منم با کلی خجالت تا نصف ابمیوه مو خوردم و گفتم بلند شیم بریم!! .. موقع رفتن مغازه دار از پدرم پرسید: آقا شما کجایی هستید؟!!!😨😨😨🤣🤣🤣🤣
