2733
2734

سلام شبتون بخیر ۲۱ روز پیش ۲ شب بعد انجام آمینو سنتز که مشکوک به سندروم دان بود و الان جوابش اومد و اون شک الکی بود و بچه ام سالم بود دوشب بعد انجام آمینو سنتز تو دستشویی بهم فشار میاد و شکم درد میگیرم میرم بیمارستان قبلش دکتر گفته بود هرساعتی از شبانه روز بیای بیمارستان من میام من رفتم و ماما گفت ۱۱ شبه و زنگ نمیزنم دکتر من اصرار کردم و اون گفت باید معاینه کنم زنگ بزنم دکتر من جفتم پایین بود و بهش هم گفتم اما گفت مشکلی نداره و میگه برو بخواب معاینه کنم با دستگاهی که وارد بدنم میکنه میزنه به جفت و پاره میکنه و الکی میگه کیسه آبت پاره است و باید بری بالا زایشگاه رفتم بالا و مرحله سقط شروع شد ۲۰ ساعت درد کشیدم و بچه ام طبیعی اومد و جفت و کورتاژ کردن و با وجود اینا همه حالا میخوام از پری بعد خرداد اقدام کنم به بارداری میشه اینای که مثل من تجربه داشتن و باردار شدن بیان بگن تا دلگرمی بگیرم خواهرای من ببخشید ترو خدا زیاد شد اما خواستم کمکم کنین

چند هفته بود بچه ات؟

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

من ۳۰ مرداد پارسال کورتاژ شدم،بعد ۴۰ روز پریود شدم،ماه بعدش هم باردار،البته نمیخواستم باردارشم ولی یک رابطم محافظت نشده بود و باردار شدم،حالا هم خدا رو شکر نی نی سالمه و دوماه دیگه دنیا میاد

خدای دیروز و امروز تو،خدای فردایت هم هست

دخترخاله ی من بعدکورتاژ به 40روزنرسیده حامله شد باز

صبورانه در انتظار زمان بمان، هر چیز در زمان خود رخ می دهد. حتی اگر باغبان، باغش را غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود، میوه نمی دهند.
2738
۱۶ هفته و ۴ روز 


الهی قبلم درد گرفت ،به خاطر نادونی یه آدم،ببین چی شد....

نباید میزاشتی معاینه کنه...ولی ۲ماه کمه صبرکن ۶ماه بشه بعد اقدام کن

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
من ۳۰ مرداد پارسال کورتاژ شدم،بعد ۴۰ روز پریود شدم،ماه بعدش هم باردار،البته نمیخواستم باردارشم ولی ی ...

ای جاندلم خواهری ان شالله صحیح و سالم میاد بغلت منم دعا کن که زود باردارشم و نی نیم برام بمونه 

اخه ماما گفته سقط اینطوری ۲ ماه کافیه 


سن بارداریت بالا بوده،بعدشم زایمانی طبیعی و کورتاژ......

کم کم ۶ماه صبرکن

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز