2726
عنوان

خاطره زایمان Belle

18337 بازدید | 365 پست

شنبه ۱۵ اردیبهشت ساعت ۶ صبح بود که خیلی غیر منتظره حس کردم کیسه آبم پاره شده و وقتی از خواب بیدار شدم دیده بله کامل پاره شده بود و اصلا نمیتونستم مهارش کنم سریع همسرمو از خواب بیدار کردم و گفتم این اتفاق افتاده و باید بریم بیمارستان، وقت سزارینم برای ۲۲ اردیبهشت بود، رفتم با کلی ترس دوش گرفتم و کماکان داشت آب خارج میشد به همسرم دلگرمی میدادم که نترس تا ۱۱ ساعت وقت داریم برسیم بیمارستان، ساعت ۶:۴۵ رسیدیم بیمارستان و من رفتم بلوک زایمان؛ اون روز خیلی شلوغ بود و علاوه بر من ۱۰ نفر دیگه وقت سزارین داشتن. از جنین نوار قلب گرفتن و با دکترم تماس گرفتن، با اینکه نامه سزارین داشتم باز هم با زور معاینم کردن و گفتن دو فینگر بازه و ازم خواستن طبیعی زایمان کنم ولی من قبول نکردم در ضمن از قبل به دکترم گفته بودم سوند رو تو اتاق عمل وصل کنه و ایشون تو نامه برا نوشته بودن. قرار شد ساعت ۹ عمل شم

عضو گروه زرد. وزن فعلی ۶۹.۵۰۰ هدف اول ۶۵ هدف دوم ۶۲ هدف اصلی ۵۹

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728

خیلی ترسیده بودم آمادم کردن و با برانکارد در حالیکه به یه دستم آنژیوکت و سرم وصل بود بردنم از بلوک زایمان بیرون، توی راهرو مادرم همسرم و مادر همسرمم رو دیدم، همسرم تا منو دید گریه کرد منم همینطور ولی از شدت بغص نتونستیم باهم حرف بزنیم و تنها چیری که بهم گفت این بود که از هیچی نترس من اینجام، با آسانسور بردنم بالا و منو وارد یه اتاق خیلی سرد کردن حس خفگی داشتم بیشتر نگران سلامت پسرم بودم. چنتا پرستار خوشگل و مهربون اومدنو اسممو پرسیدن بعدم وکتر بیهوشی اومد خیلی مرد مهربونو متبحری بود شروع کرد باهام شوخی کردن و گفت دستتو بذار رو زانوت و کمرتو خم کن بعد بهم بی حسی زد به هیچ وجه آمپول درد نداشت حتی یک ذره، کم کم پاهام داغ و بی حس شد

عضو گروه زرد. وزن فعلی ۶۹.۵۰۰ هدف اول ۶۵ هدف دوم ۶۲ هدف اصلی ۵۹

جلوم پرده  کشیدن و دکترم اومد من دیگه نفهمیدم چی شد تو اون لحظات فقط دعا میکردم و چراغای سقفو نگاه میکردم یک ربع بعد صدای گریه ضعیفی اومد و پسرمو گذاشتن رو صورتم و این شد که زیباترین تصویر خدا رو دیدم 

عضو گروه زرد. وزن فعلی ۶۹.۵۰۰ هدف اول ۶۵ هدف دوم ۶۲ هدف اصلی ۵۹
خیلی ترسیده بودم آمادم کردن و با برانکارد در حالیکه به یه دستم آنژیوکت و سرم وصل بود بردنم از بلوک ز ...

اي جان عزيزم چقد احساسي☹️😍

👼🏻🤰🏻دلبندم بند بند دلت را به خدايي بسپار كه بيشتر از من هوايت را دارد👼🏻🤰🏻

عکاس اومد ازمون عکس گرفت و بعوم بردنم ریکاوری. اونجا بهم پمپ درد زدنو بعد از چند دقیقه بردنم بخش در اتاقو بستن و نذاشتن کشی بیاد تو. دو تا ماما اومدن کنارم محکم شکممو فشار دادن بی حسیم از بین رفته بود درد وحشتناکی داشت جوری که نمیتونم توصیف کنم بعد به پهلو کردن و گفتن پاتو جمع کن تو شکم و باز فشار دادن خیلی سخت بود 

عضو گروه زرد. وزن فعلی ۶۹.۵۰۰ هدف اول ۶۵ هدف دوم ۶۲ هدف اصلی ۵۹
جلوم پرده  کشیدن و دکترم اومد من دیگه نفهمیدم چی شد تو اون لحظات فقط دعا میکردم و چراغای سقفو ن ...

وااااي چه حس قشنگي چند هفته بودي عزيزم ؟سوند رو چرا گفتي اتاق عمل وصل كنند؟براي دردش؟چون منم دوست ندارم اصلا😔

👼🏻🤰🏻دلبندم بند بند دلت را به خدايي بسپار كه بيشتر از من هوايت را دارد👼🏻🤰🏻
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730