آخه چجوری به شوهرم بگم 😟

به دختره جدی بگو خودتو جمع کن سر شوهرم غیرت دارم از این رفتارا خوشم نمیاد حواستو جمع کن  رودرباس نکن 

يكي از دوستام همچين موردي براش پيش اومده بود ميگفت زن همسايمون بود اون ايقد باهام صميمي شده بود بعدش فهميده بود ك با شوهرش دوست شده بوده بدبخت از اون شهر كلا رفت جاي ديگه خيلي هواست ب زندگيت باشع 

به شوهرت نگو بدتر انگ حسادت میخوری از طرفش و همسرت رو حساس می کنی عیرمطتقیم به شوهر محیا بفهمون خودش زنش رو جمع می کنه.مثلا بگو مثل اینکه خانمتون خیلی دوست داره به شوهرم اس ام اس بده یا باهم خیلی صمیمین و...

واااااای عجب شیطانیه این زنیکه

به همسرت خیلی رک بگو خوشت نمیاد از اینکه با زن رفیقش صمیمی بشه 

اگر ناراحت شد بگو پس ایرادی نداره منم با رفیقت خودمونی بشم  عایا ؟

محیا اگه بازم زر اضافه زد بگو دیگه همسرم متاهل شده و شمام بهتره کاملا حریمو حفظ کنی . من این روابطو  نمیپسندم😠

با جدیت و تمام .

به شوهرتم بگو محیا این حرفارو زده .دروغ یا راست، ولی  اگه میخوای رفتو امدمون باهاشون حفظ شه حریمو حفظ کن وگرنه برا هممون بد میشه.

زن دایی شوهر منم به همین حد و بیشتر این رفتارا رو داره مادرشوهرم جمعش کرد

من شوهرم یه دخترعمه داره موقع نامزدی من وشوهرم خیلی رفتارهاش رو اعصاب من بود دقیقا مثل همین محیا رفتار میکرد ومن هی حرص میخوردم درصورتی که شوهرمن اصلا تو فاز این چیزا نبود واصلا دقت نکرده بود که این دخترعمش منظور داره یه بار جدی ومحکم باهاش دعوا کردم گفتم چرا جوری رفتارنمیکنی دختر عمت خودش رو جمع کنه چرا باهاش حرف میزنی وانگار ن انگار زن گرفتی...همبن جوری موند گفت من اصلا متوجه نبودم وعادی مثل همیشه بودم وقتی حساب کار دستش اومدوفهمید رفتارهای دختر عمش عادی نیست دیگه هروقت میرفتیم خونشون یا جایی که اونا بودن اصلا دیگه محلش نمیزاشت وسرسنگین باهاش رفتار میکرد دخترعمه هم که دید ن خبری نیست خودش رو جمع کرد.

چقدر پرو هس اين زن واقعا 

اول که بهت تبریک میگم رفتارت خیلی خانومانست.اینکه به خاطر رفتار محیا باشوهرت بدخلقی نکردی این خیلی هنر میخواد.بعد اینم هیچ چیزی به شوهرت نگو وحساسش نکن.ولی اونچه که معلومه رفتارای دخترست که حتما منظوری داره.

پس کلا مشکل داره فقط با شوهرشما اینطوری نیست.

چقدر زنِ چندشیه ابروی هرچی دختر وزنِ برده

چقدر نفرت انگیزن این زنها

من یه همکار داشتم که متاهل بود و همیشه وقتی میخواس بره خونه با همکار آقا میرفت چون یه مسیر بودن همیشه هم جلو می نشست 

خودش پیش پیش میگفت که زن فلانی بهم گفته باید جلو بشینی وقتی توی ماشین  شوهرم میشینی   

بعدا من از یکی فهمیدم که الکی میگفته و زن اون همکار اقا به حراست اداره شکایت کرده و ابروی خانومه و شوهرش رفت

معلومه زن مهربون وعاقلی هستی 

اینجوری هم دعواشون میشه

هم انگ حسادت میخوره

هم شوهرش بدبین میشه بهش 

دیدم که میگم

بعداینجاس که میدون خالی میشه برامحیای عنتر

من اگه باشم به شوهرم میگم من بدم میاد باهات حرف میزنه دست خودمم نیس