من عین بدبختا میخاستم از خجالت فرار کنم واخرشم به بهونه دستشوووییی در رفتم
ترس😐😐
انقد خشن و جدیه
نزدیک بود قالب تهی کنم😐😒
رفتم پیشش خوابیدم و....
احساسه ارامش
یه حس خوب ..الان خیلی سال میگذره شاید پونزده سال ولی هنوز مرور اون روزا بازم برام خوشاینده .
پریدم بغلش 😍😍چ حسی داش،چ روزایی یادش بخیر
اگ بگم یادم نیست
باورتون میشه ..؟
ما که دوست بودیم ولی اولین شبی که بعد عقد باهاش تنها شدم اولین شب ارامش بعد از ۳سال بود هرگز یادم نمیره هروقت باهاش بحثم میشه وقتی مقصر خودمم یاد اون شب که میفتم بیشتر عاشقش میشم میرم از دلش در میارم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
