من حق دارم زندگی خودم را بسازم، حتی اگر همه مرا نپسندند یا انتظار داشته باشند که همیشه بپذیرم و موافقت کنم. نیازی نیست برای تایید دیگران خودم را قربانی کنم یا مرزهایم را زیر پا بگذارم. پذیرش دیگران هدیهای است، نه شرط ادامه زندگی و نه معیار ارزشمندی من.
من میتوانم «نه» بگویم و این به معنی بیاحترامی به دیگران نیست؛ بلکه احترام به خودم است. احساسات، نیازها و خواستههای من اهمیت دارند و من حق دارم آنها را بیان کنم، حتی اگر دیگران راضی نشوند. من شجاعت دارم که مرزهای سالمی برای خودم تعیین کنم و با اعتماد به نفس انتخابهایم را انجام دهم.
من کافی هستم، حتی اگر کسی این را نبیند یا نپذیرد. ارزش من وابسته به تأیید دیگران نیست و خوشحالی و آرامش من نباید به نظر یا پذیرش آنها گره بخورد. من میتوانم با دل و ذهنی آزاد زندگی کنم، بدون اینکه دائم درگیر جلب رضایت دیگران باشم.
زندگی من حق من است و من مسئول خوشحالی خودم هستم. من میتوانم با مهربانی، اما با قاطعیت، خودم را در اولویت قرار دهم و به یاد داشته باشم که پذیرش دیگران، امری اختیاری است، نه الزامی. من میتوانم آزاد باشم، من میتوانم کافی باشم، و من میتوانم بدون وابستگی به نظر دیگران، کامل زندگی کنم.