یه اتوبوس بگیرین همگی باهم برید خیال همتون راحت باشه ک کسی اونیکیو پر نمیکنه🙄
بهتر،اینکه شوهرت پشتت هست پس مشکل چیه
چون زیادی مادرشوهرت رو حساب میکنی، یا زیادی بهش فکر میکنی، اسمش میاد روحت اضطراب میگیره، از ذهنت پرتش کن بیرون، با بی محلی ازش دور بشو، گور بابای کسانی که اذیتت میکنند
چشمت پر نور گلم
من نمیدونم چی گفته و چقد بد بوده که باعث تنفرت شده
ولی سعی کن خودتو با این چیزا درگیر نکنی
زندگی اونقد سخت هست که خودمون نخواییم سخت ترش کنیم
من گاهی میشنوم تیکه ولی با خنده جواب میدم و رد میشم ازش
بله بنظرم اگه یه مادر دخترشو عروس میکنه سره داماد منت داره و برعکس !!
بله طرف سلامتیشو گذاشته عمرشو گذاشته ثمرشو داده بتو!!
چه دختر چه پسر فرقی نداره
اگه کنار همسرت اسایش وارامش داری یه زن اون اخر سلامتی وعمرشو گذاشته بازم میگم دختر وپسر فرقی نداره..
خانما اینجا راحت میان فحشو میکشن به مادر و...و ما نمیذاریمم وخوشمون نمیاد شوهرمون با مادرش بگرده و فلان
طرف مادرششه!!
البته من شوهر نکردم تجربه ندارم ولی قسم میخورم با بدترین مادر دنیاهم اینکارو نمیکنم💕
والسلام
بله طرز فکرت اشتباهه. انقدر تو دلت و ذهنت به مادر شوهرت منفی فکر کردی که می ترسی یک دقیقه با پسرش تنها باشه. حساسیتت رو کم کن . خودتم کمتر عذاب می کشی . هر چی سعی کنی شوهرت رو بچسبی و از مادرش دورش کنی بیشتر جذبش میشه. مردها چپن
روی عزت نفست کار کن. اختلافم بین مادر و پسر ننداز که دودش تو چشم خودت میره. قطعا کار بسیار بدی کرده اون حرفارو بهت زده ولی باید مشکل و سوتفاهمو حل کنی. ابگرمکنم لباس عروس نیس دسته جمعی برین بخرین بذار با مامانش بره
من شوهرم هنه وسایل حهیزیه رو که باید میگرفت با مامانش رفت
چون واقعا اشنا داشت
و جنس شناس بود
حالا چرا حالت بد بشه
برا تفریح نمیره که
اونم داره وقت میذاره برا پسرش و عروسش کمک کنه خرید کنن
چیز بدی نیست
ما خانما اینقد به یهچیزایی فکر میکنیم و نوشخوار فکری داریم که همه چی باعث اذیت شدنمون میشه
فقط هم خودمون اذیت میشیم
میدونم چی میگی عزیزم نظرت هم محترمه و واقعا درسته.
من بخدا چهار ساله متاهلم اولش خدا میدونه اونقدر مادرشوهرم رو دوست داشتم که حد نداشت تیکه مینداخت ها اما با خنده رد میشدم اما وقتی تو جمع اون حرفارو گفت کلا له شدم، شکستم خدا سنید فقط صدامو نه کسی. مادرشوهرم راه افتاد رفت آمارمو در اورد که تو مجردی آیا دوست پسر داشتم یا نه؟
با پسر همسایمون دوست بودم که اونم متاهله الان. مادرشوهرم فهمید و اومد به شوهرم گفت زنت به اون مرد داده بود ها، دختر نبود اگه بود جرا دستمال نداد شب عروسی.
بخاطر همون هر وقت گوشی شوهرم زنگ میخوره تنم میلرزه ناراحت میشم تپش قلب میگیرم که نکنه باز مادرشوهرم زنگ زده و میخواد از من بد بگه و دعوا کنه.
بعد شوهرتم بنده خدا گفت باشه تو هم بیا
یعنی چیز خاصی نیست
نخواستی هم نرو
بهش بگو من مطمئنم خودتون یه جنس خوب میارین بهتون اعتماد دارم و... وقتی شوهرت ببینه همیشه از مادرش تعریف میکنی اگه یه بار یه حرفی دربارت بزنن قبول نمیکنه
با خودش میگع زن من که همیشه خوب گفته
پس چطور الان اینا میگن بده و....
پس با رفتار درست خودت
شوهرتم میسازی
نگران نباش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
