به مو رسیده پاره هم شد
هیچ وقت هوامو نداشتی و خیرمو نخواستی
اینقدر بی تفاوتی خب چرا منو خلق کردی هیچ وقت دستمو نگرفتی
خیلی وقتها شک میکنم به حضورت شاید اصلا نیستی و این یه بازیه یه باور اشتباهه کردن تو مغز ما
من مهربونیی ازت ندیدم رحمتی ازت ندیدم
تا بوده فقط گرفتی ازم اونم چیزایی رو که هرکسی داره تو یه زندگی معمولی
ازمن توقعی نداشته باش
همونطور که تو اجابت نمیکنی بنده هات میگن به صلاح نیست
منم خطا میکنم قبولت ندارم چون صلاح اینه
تو هم از همون بنده هات توقع داشته باش که اینقدر غرقشون کردی تو نعمت که اسمت رو هم نمیارن
همونطور که تا الان کمک نکردی از اینجا به بعدهم نکن چون فرقی به حال تو نداره چون من برات مهم نیستم
ارزشی برات نداشتم و ندارم ولی خیلی بدی در حقم کردی ظلم کردی و میکنی