خسته شدم دیگه بریدم انقد سختی کشیدم این چن وقت مگ گناه من چیه خدا چرا انقد اذیتم میکنه همسن و سال هام همه توی بهترین دوران زندگیشونن منه بدبخت مریص چرا آخه خوب نمیشم مگه چ گناهی کردم چقد نذر و نیاز بسه دیگه اه
من كلا زندگيم نفرين شده است هيچ سهمي از شادي و خوشي و سلامتي ندارم تو اين زندگي و خدا كاملا منو رها كرده به حال خودم ديگه واقعا بسمه خيلي تا همينجاشم تحمل كردم واقعا دهنم اسون تر از اين زندگيه كه من دارم اتيش جهنم و هزار نوع شكنجه رو به جون ميخرم ولي ديگه يك ثانيه هم دلم نميخواد تو اين وضعيت و زندگي نكبت باشم