سلام خواهرها من ۲۱سالمه ۶ساله ازدواج کردم شوهرم از اولش اخلاق های بد داشت ولی قابل تحمل بود ولی بعد از به دنیا اومدن بچمون ک الان دوساله نیمشه افتضاح شده سر کوچکترین بحثی فحاشی میکنه به خودم مادر پدرم سیلی میزنه بهم موهامو میکشه بخدا همه جوره باهاش کنار اومدم هر سری بدتر شده به جایی رسیده ک دعوامون شدنی میزنه شبنم میگه باید بیاری بچه رو کنارم بخوابه اگرم ناراحتی از کتک دعوا برو خونه بابات اصلا خیانت نمیکنه ولی به شدت عصبی هستش من خودم یه کلمه بخوام باهاش حرف بزنم میخواد بپره سرم دیگ تصمیم گرفتم فردا برم خونه بابام برای طلاق فقط میترسم بچم رو ازم بگیره جونم بهش بستست ثابته بحث و دعوا با خانوادم داره سر همین کتک زدنش بهم خیلی استرس دارم
برو پیش روانشناس زوج درمانگرمسائل جنسیش هم اگر اوکی نباشه مردا بهم میریزن
عزمزمه من میگم من حیون نیستم ک بعد هزارتا فوش ناموسی به خودم و فامیلم مادرم کتک خوردنم بازم برم بخوابم پیشش بخدا انقدر تو زندگی کوتاه اومدم اینجوری شده
اینجوری زندگی نمیشه کرد فعلا برو خونه پدرت راحتم برنگرد
رفتم چندین بار بزرگترها اومدن برگردوندن چندبار خودش اومد اما سری پیش ک رفتم حامله بودم نمیدونستم بچمم سقط شد از غصه اما این آدم نشد الان کتک خوردن من شده هفته ایی دوبار خودشم مثل عجله