2777
2789

واکنش تون بعد از ان ب طرف چی بوده ؟

هنوز باهاش در ارتباط هستید؟

برای خودمون از طرف فامیلا خیلی اتفاق افتاده ولی نمونش موقعی ک همسایه ما مراسم فاتحه داشت ما خونه را بهش در اختیار گذاشتیم ختم چهلم سالگرد قسمت مردانه همه خانه ما گرفت ولی موقع عروسی دخترش ما رادعوت نکردند و دقیقا همسایه روبرو را که خانه موقع فاتحه بهش نداده بودند دعوت کرده بودند واقعا دلیلش نفهمیدیم ولی باهاشون ارتباط مون خیلی کم کردیم و مادر پدرم هم خیلی ناراحت شدند 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نه من همیشه منتظرم که ما رو دعوت نکنند بعد یهو زنگ میزنن دعوت میکنن 

واقعا بدم میاد عروسی افرادی برم که تاحالا باهاشون رو در رو حرفم نزدم 

اصلا آدم لذت نمیبره از مراسم 

نه لباس جدید میخری نه آرایشگاه نه رقص

یه دختر باید شبیه پروانه باشه....                               دیدنش زیبا؛گرفتنش سخت!!🦋💜

ارررره به همه گفته بودم میخام فلان لباس بپوشم دعوتموم نکردن بعد تو عروسی به مامانم گفته بودن چرا دخترت و دومادت نیومدت مامانم گفته بود مگه احمقن بی دعوت جایی برن بعد اونا گفته بودن میومدن دیگه چی میشد حالا 🥴😵‍💫🤐

گناه بزرگ منی

ارررره به همه گفته بودم میخام فلان لباس بپوشم دعوتموم نکردن بعد تو عروسی به مامانم گفته بودن چرا دخت ...

من حتی یکی خیلی جدی توی جمع گلایه کرد که چرا عروسی پسرم نیومدید

در حالی که اصلا دعوت نبودیم

نمیدونم چه فکری با خودش کرده بود

بله شده. عروسی نوه و نتیجه ی عموی مامانم. من از طرف مامانم فقط یه دایی دارم که از مامانم کوچیکتره، داییم و زن و بچه هاشو توی عروسی دعوت کردن و بهش کارت دعوت دادن. به ما قرار بود بدن اما از قصد کارت دعوت ندادن و دعوتمون نکردن. چون بابای عروس از مامانم بدش میومد. و بعدشم بهونه کردن که مارو یادشون رفته بود

تبریک

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تیکر بارداری نیست. مجردم

عزیزم دقیقا ماهم با همسایه مون همینجوری شد عروسی پصرشه دعوتمون نکردن ماهم روز عروسیش رفتیم بیرون اخرشب برگشتیم خیلی ام ناراحت شدیم

اما چند روز بعد.بهشون گفتم مارو دعوت نکردید باور نمی‌کردن گفتم بخدا کارت ندادید.خانومه زد رو.دستش شوهرش اومد گفت دیدی چی شده فلانی رو.دعوت نکردیم گفت اتفاقا من گفتم چرا نیستید نمیبینمتون.

خلاصه یادشون.رفته بود مطمئن بود.راست می گفت یادشون رفته بود چون ما اونجا مستاجر بودیم. ولی باهم خوب بودیم.خیلی

من حتی یکی خیلی جدی توی جمع گلایه کرد که چرا عروسی پسرم نیومدیددر حالی که اصلا دعوت نبودیمنمیدونم چه ...

اینا هم وای اگر اوماج بودم دست مینداختم گلوشو پاره میکردم مگه من بی شخصیتم پاشم برم جایی که دعوت نیستم 

گناه بزرگ منی

عزیزم دقیقا ماهم با همسایه مون همینجوری شد عروسی پصرشه دعوتمون نکردن ماهم روز عروسیش رفتیم بیرون اخر ...

 همین ها هم الکی نقش بازی کردن وگرنه نمی خواستن دعوت کنن 

همسایه ما تقریب ب ۴۰ ساله تو ی کوچه ایم دعوت نکردن فقط ۴ نفر بودیم ولی همسایه روبرو با ۴تاپسر فقط با عروس نوه همه دعوت کرده بودن  

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز