عقد هستم هفت ماه
من وضعیت خونه بابام خیلی خوب نبود عقد کردم بعد اون دیگه میرم لیزر ، برای جای جوش هام و تیرگی رفتم دکتر البته هنوز خوب نشده کلی پول کرم و... دوتا دندونم خراب و باید عمل بینی هم کنم شوهرم برگشت گفت عقده های خونه بابات اومدی پیش من خالی کنی 😑💔😄
همسرم دستش به دهنش میرسه اگه نداشت خب خرج نمیکردم ولی از این میسوزم که داره و میگه ندارم شایدم من واقعا عقده ایم 💔
من عقده ای ام کثافت
بگو بابام منو با پشم هم دوست داره لیزر ررو برا تو میرم
بگو همه زنا میرن فقط من نیسم
تو هفت ماه سریع خواستی این خرج ها رو بکنی با پول اون
نمیگم طبیعیه ولی همه سکوت نمیکنن در برابر یه همچین رفتاری.....
وا خب زن نمیگرف😐😐😐😐
بگو بابام منو با پشمام و جوشای صورتمم دوست داره
تند رفتی
عزیزم آسه آسه … باید کمی با سیاست تر رفتار می مردی،،، نه مه لیست کنی مشکلاتت رو فورا… شوهرت تو رو عینجوری دیده وپسندیده
شاید خیلی متوالی اینکارارو انجام دادی و حس میکنه تحت فشارش گذاشتی
یخورده بذار بگذره
عزیزم بزار حالا از راه برسی بعددد
برید زیر سقف کم کم خواسته هاتو بگو
اینکه الان پول میگیری یکم عزت نفس خودتو هم میاره پایین عیب هات میاد جلو چشمش
کم سرعت کارومیاوردی پایین فعلا عقدین بعدا انجام میدی عمل بینی و اینا
خب حالا عمل دماغ رو بذار برای بعد
تو هنوز هفت ماهه عقد کردی نرسیده میخوای همه چیز و درست کنی
عمل دماغ رو مثلا بذار برای سال بعد یا بعد که رفتین خونه خودتون
خوب چرا براش میگی چه کارایی میخوای بکنی
