خلاصه یکم طلا ما خواهر شوهرم بود که متاعله و یکم طلا برادر شوهرم گرفت برا پس انداز
چند روز پیش خواهر شوهر متاهلم تصادف میکنه ماشینتون خیلی خسارت خورده بود مادرشوهرم رفت خونه دختره بمونه چند روز که امروز صبح گفتن طلاها دزدیده شده و خواهر شوهر مجردم خونه بود که به گفته خودش گفته رفتم شب خونه عموم خابیدم خواهرشوهرم اینو میدونین که همه کار ازش بر میاد ولی این یکی خیلی بد بود انگار شوهرم به چندتا طلا فروشی زنگ زد متوجه شد که خود خواهره به هفته پیش طلاها و برده فروخته و فیلمش تو دوربینا هست ماسکم زده بود و باز از هیکلش فهمیدیم خودشه برای اینکه ابروشون نره چیزی بهش نگفتن ولی بردار کوچیکش زندانیش کرده تو تویله گفته باید بمیره اونجا