فکر کنید شرایط مالیتون بعد از مدت ها الان خوب و پایداره. همسرتون هم دوستتون داره و مهربونه
یه پسر چهار ساله هم دارید.
همسرتون اصرار کنه که یه بچه ی دیگه بیارید
ولی شما از بارداری و زایمان طبیعی دوباره بترسید و دلتون نخواد باز بچه دار بشید. چیکار میکنید؟
از یه طرف عذاب وجدان دارید که خب تک فرزندی برای بچه ام خوب نیست و زیادی تنهاست و خب همسرتون هم خق داشته باسه باز بچه بخواد
از یه طرف هم اصلا دلتون بچه نخواد
اقدام برای بچه بعدی
فاصله سنی زیاد باشه خوب نیست
تا خودم نخوام نمیذارم باردار شم
عزیزم ما گروه کتابخوانی داریم اگر پایه هستید عضو تون کنم
همینارو ب همسرت بگو
دلت نخواد نمیتونی سختیاشو تحمل کنی
اگه امادگیشو نداری نیار اونی ک قراره بدنش خراب بشه و 9 ماه بارداری و درد زایمان و چند سال بیخوابی تویی پس تا از ته دلت راضی نشدی نیار
بازم اجازه میدادم بیاد. تا خدا نخواد اتفاقی نمی افته
بجه هم به دنیا بیاد مهر خودش رو میاره
من همون روز اول که پسرم ب دنیا اومد انقد ک سختی کشیدم هروقت همسرم میگ یه دخترم بیاریم با اینکه میدونم خیلی دوس داره ولی گفتم ک تا اخر عمرم دیگ بچه نمیارم . چون بیشترین کسی ک اسیب میبینه خودمم و خودمو فدای شوهر و بچه نمیکنم
خب مهمه ک همسرتون و قانع کنید ولی ب نظر من ب شخصه ی بچه کافیه
برای خودم نیستو داشتم درد و دل جاریم که تو تاپیک قبل هستو به خواهرم میگفتم اونم سفره دلشو باز کرد اینا رو گفت
پسرش خیلی پسر اذیت کن و لوسیه. از یه طرفم خیلی تک و. تنهاس. من میگم از بس تنها خودسو دیده انقدر وابسته و لوسه. خودشم بچه خیلی دوست داره. بچه ی بقیه رو میبینه ذوق میکنه ولی از زایمان میترسه. سر اولی چشمش ترسیده
خودش زایمان طبیعی میخواد که اندامش زود برگرده( مربی رقصه) ولی از یه طرفم زایمان قبلش خیلی سخت بوده و ترسیده
بارداری وزایمان وعوارضش ودردش واسترسش و...مال ماست پس تا خودت راضی نیستی نشو
منم یه بچه یه دیگه می خوام ولی از بارداری و زایمانش میترسم
حوصله شود دارم ولی اگه بخواد این بارداریم مثل قبلیم باشه که من داغونم بهش فکرم میکنم یه جوریم میشه...
منکه منتظر می مونم تا یه روز ناخواسته باردار بشم😂چون به من باشه نمیارم نه اینکه نخوام واقعا تحمل دوران بارداری برام سخته بچه داری برام آسون تره
