مفهوم قربانینکوهی نخستین بار توسط روانشناسی به نام ویلیام رایان در سال ۱۹۷۱ در کتابی به همین نام مطرح شد. سرزنش قربانی یعنی قائل شدن سهمی از تقصیر برای قربانی در وقوع جرم است. طبق این تفکر٬ افراد مسئول حفاظت و مراقبت از خود هستند و. نتیجه ی رفتار و اعمالشان را دریافت میکنند به قول معروف «هرچه دیدهای از چشم خود دبده ای»! قربانینکوهی در واقع بیانگر این باور است که همه ی ما سزاوار عواقبی هستیم که دریافت میکنیم. قربانینکوهی جهان را مملو از عواقب پیشبینی پذیر و قابل کنترل و تحت اراده کامل اشخاص معرفی میکند.
قربانینکوهی علاوه بر تجاوز و خشونت خانگی نسبت به سایر جرایم چون قتل، دزدی و بسیاری انواع دیگر دیده میشود. اکثریت ما زنان یا به عنوان قربانی٬به خاطر سهل انگاری و رعایت نکردن احتیاط ملامت شده ایم یا شاهد سرزنش شدن قربانیان دیگر بوده ایم یا دست کم تحلیل هایی از این دست را در میان خانواده، آشنایان، محل کار و خیابان های شهر شنیده ایم.
به عقیده ی باربارا گیلین استاد مددکاری اجتماعی در دانشگاه وایدنر بسیاری از افراد قربانی را سرزنش می کنند تا باور به مصونیت خود از قربانی شدن را تقویت کنند و احساس کنند که این اتفاقات هرگز برای آن ها رخ نخواهد داد.
حتی گاهی خوش نیت ترین افراد هم به سرزنش قربانی اقدام میکنند. به طور مثال برنامه های پیشگیرانه که به زنان چگونگی مصونیت از جرائم را آموزش می دهند در واقع سهمی هم برای زنان در قربانی واقع شدن قائل هستند. گیلین توضیح می دهد: “امنترین و مطمئنترین کاری که میتوان انجام داد این است که هرگز از خانۀ خود خارج نشوید، چراکه به این ترتیب احتمال اینکه قربانی شوید بسیار کم خواهد شد. فکرنمیکنم مردم، برای فهم کامل این مسئله و بیان حد و مرز مسئولیت فرد در اجتناب از جرم، بهقدر کافی تلاش کرده باشند “.
شری همبی استاد روانشناسی دانشگاه سات و بنیانگذار ژورنال «روانشناسی خشونت» که از نشریات انجمن روانشناسی آمریکاست توضیح می دهد که با آموزش همدردی و تلاش برای داشتن فکری باز و توجه به جهان پیرامون و وجود تفاوت ها به کاهش گمانه زنی هایی از این دست میتوان کمک کرد.
همبی میگوید: “وقتی با اطلاعات کنونی درباره حادثه ای که رخ داده نظر میدهید آسان است که بگویید معلوم بود که آن فرد چه قصدی داشته. ولی این دلیل نمیشود که بتوانید بگویید هرکسی قدرت پیشبینیِ این ماجرا را در آن زمان داشته است”.
برای کنترل و کاهش قربانینکوهی خصوصا در موارد تجاوز نیاز به اصلاح کلیشه هایمان از مجرم و شرایط وقوع جرم داریم. مجرم می تواند هر شخصی با هر ظاهری و از هر جایگاهی باشد و همینطور قربانی نیز می تواند هر شخصی با هر موقعیتی باشد. با پذیرش اینکه جهان جای عادلانه ای نیست باید بپذیریم که اتفاقات بد برای افراد خوب و محتاط هم میافتد و الزاما هر آنچه که افراد تجربه میکنند عاقبتِ عادلانه اعمالشان نیست. باید بپذیریم جرایم در شرایطی هم که ما آن را ایمن ارزیابی میکنیم ممکن است رخ دهند و در انتها لازم می دانم به این مسئله اشاره کنم که قربانینکوهی برداشتی سادهانگارانه از وقوع جرایم است. تشخیص علل وجود ناامنی و خطرات گوناگون و متعاقبا وقوع جرائم نیازمند بررسی و تحلیل دقیق و ریشه یابی است. از تحلیل های روانشناختی تا جامعه شناختی با هدف ریشه یابی و تبیین وقوع جرائم تا راه علمی و عقلانی پیشگیری و کنترل آنها در دسترس هستند. فلذا دامن زدن به این پیشداوری ها و برداشت های اشتباه راه به جایی نخواهد برد جز نمایش تصویری تیره و تار از خطر، مجرم و حدود مسئولیت قربانی. به خوبی بر همگان روشن است که برای تامین امنیت و پیشگیری از وقوع تجاوز راه های گوناگونی وجود دارد که مهم ترین آن آموزش به هر دو جنس است. این در حالی است که در نهادهای تربیتی تنها بر دختران به عنوان مسئول تامین امنیت خودشان تاکید می شود که این تاکید با تمرکز بسیار بر ارزش مصرف جنسی زنان و نیاز به پوشیدگی کامل آنهاست. این در حالی است که کودکان و نوجوانان از هر دو جنس، زن هایی با پوشش کامل و همینطور مردان نیز قربانی تجاوز واقع شده اند. بررسی دقیق تمامی این موارد به ما نشان می دهد که مسئله بسیار عمیق تر و حساس تر از قضاوتی ساده و سطحی در سرزنش قربانی است.
قربانینکوهی چیست و چه اثراتی دارد
فاطمه کاوه
از صفحه اینترنتی فمینیسم روزمره