بله جدی میگم شب سیزدهم فرداش قرار بود بریم آزمایش بدم با کمال خونسردی رفتم آزمایش دادم ولی خو چیزی به روی خودم نیاوردم شوهرم ذوق داره خلاصه بعد آزمایش صبحونه خرید رفتیم بعد رفتیم آزمایش دادن بهمون تبریک گفتن من خودمم باورم نمیشد خلاصه الان هفت سالش پیشم داره خونه رو ریخته بهم
من ی مادرم ی زن که تمام دغدغه اش بچه اش امیدوارم هیچ پدرومادری امتحان نشه الهم صل ال محمدوال محمد و عجل فرجهم