2726
یک ساله عقدیم.خیلی اخلاقش تنده.سریع عصبانی میشه وحرفای بد میزنه.بعد که آروم شد عذر خواهی میکنه ولی من حرفاش از دلم بیرون نمیره.خیلی هم پول دوسته.یکبار عذرخواهیش رو قبول نمیکردم یهو داد وفریاد راه انداخت وهی خودش رو زد.خونه اونا بودیم.مامانش اینا بیرون بودن.منم فقط گریه میکردم.وگفتم نمیخوامت دیگه.اونم گفت هرچی من برات خریدم رو بذار و برو.یهو اومد به زور داشت النگو هامو از دستم میاورد بیرون.گفت اینارو هم بذار.خیلی دلم شکست.منم گفتم باشه النگو ها هم مال تو.فقط دیگه نمیخوامت.بعد النگو رو پرت کرد وگفت چرا اینجوری میکنی.حالا همش خودش دادوبیداد راه انداخته بودا.
فکر میکردم تو همدردی...
ولی نه...
تو هم دردی...
خواهرانه بهت میگم حتمااااااااااا برو پیش مشاور و دنبال راه حل باش هنوز تو عقدین اینجوریه برین خونتون میخواد چه کار کنه؟؟؟؟؟
تو آمدی و خدا خواست پسرم باشی،
وبهترین غزلِ توی دفترم باشی،
تو آمدی وخدا خواست از همان اول،
تمامِ دلخوشی روزِ آخرم باشی،

تمامِ زندگی من و همنفسم 7 آبان 92 چشممون و روشن کرد، خدایا شکرتتتتت

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

عزیزم من فکر میکنم شوهرت ببخشیدا ولی مشکله روحی داره حتما راضیش کن ببرش پیشه یه دکتره اعصاب و روان یا روانشناس... از نظره من غیر از این راهی نداره.... تا زمانی هم که مشکلش حل نشده عروسی نکن به هیچ وجه
یا حضرت رقیه امید هیچ کسو ناامید نکن  *فاالله خیرا حافظا و هو ارحم الراحمین *
2728
همیشه هم ازمن توقع داره ناراحت نشم ازحرفاش.خیلی خسته شدم.

حالا در رفتار با خانوادش:خیلی قربون صدقه مامانش میره.به عمد جلو من بیشتر.همش میگه خیلی احترام بایدبذاری.منم خیلی احترام میذارم ولی اون خیلی دخالت میکنه.مثلا یکبار داشتم از مامانش خداحافظی میکردم روبوسی کردیم .بعد داشتم کفشمو میپوشیدم گفت خلنوم با مامانم خداحافظی کردی؟گفتم آره.گفت دوباره برو روبوسی کن من ببینم.جلو خود مامانش.رفتم ولی خیلی اذیت شدم.


اینا فقط یه گوششه
فکر میکردم تو همدردی...
ولی نه...
تو هم دردی...
عزیزم راجع به رابطتون و ادامه دادنش جدی فکر کن و عاقلانه تصمیم بگیر خیلی نگران کننده هست اگه از الان چنین کنه وای به 5 سال دیگه
و چه فاجعه‌ای است که باطل ، به دستی عقل را شمشیر می گیرد و به دستی شرع را سپر !
پیش مشاور رفتیم.یکی از بهترین مشاورها. میگه از نکات مثبتش استفاده کن.حتی مشاور باعث شد روش بیشتر به روم باز بشه.


حالا تو کوچه راحت سرم داد میزنه طوریکه همه برمیگردن نگاه میکنن.

بعدشم کلی عذرخواهی میکنه میگه من دلم کوچیکه زود عصبانی میشم زودم آروم میشم.



فکر میکردم تو همدردی...
ولی نه...
تو هم دردی...
ببین هر کسی گذشته ای داره...که دیگران ازش بیخبرن!

شوشو منم زود عصبانی میشد و 1 جورایی علی بهادر محله بود... ولی من با آرامش خیلی روش تاثیر گذاشتم.. بخصوص وقتی عصبانی میشد خیلی آروم با لبخند باهاش صحبت میکردم...

وقتی هم آروم بود یه بار بهش گفتم فکر کن قدت 155 سانته وزنتم 60 کیلو اونوقت چجوری باید حقتو میگرفتی؟ فقط باید با سیاست و زبانت حقتو میگرفتی الانم فکر کن اینجوری هستی از زبانت استفاده کن نه مشتت!!!!!!


شوشوم 195 قدشه اون موقعها 150 کیلو بود.. همه براش ریزن
یک کلمه .......................طلاق.....................چنین مردایی تا اخر همینن هرگز هم درست نمیشن بهتر از اینه که بری و با یه بچه برگردی خودت که الان کنارشی بهتر اخلاقش و میدونی که میتونی تا اخر عمرت یه چنین رفتاری رو تحمل کنی یا نه
برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم... کسانی که درونم را می بینند برایم کافیند... برای آن هایی که از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارم... با خود می گویم بگذار همان بیرون بمانند...
به نظر من شما اصلا دیگه نباید به فکر ادامه زندگی با ایشون باشید با این شرایط.
کسی که در دوران نامزدی اینقدر قبیحانه دعوا میکنه و خیلی از حرفایی که نباید بزنه رو میزنه دیگه خدا اخر و عاقبتشو بخیر کنه
اینم اصلا دلیل نیست که هر بی حرمتی رو بکنه در حق شما بعد بخواد معذرت خواهی منه .این کارو هیچ عقل و منطقی قبول نمی کنه
میدونین.یه وقتایی هم انقدر مهربون میشه که حد نداره.

خیلی سر دو راهی موندم.

هرچی بخوام برام میخره.ولی تو عصبانیتاش منتش رو سرم میذاره.

توجمع خانوادگیشون خیلی جوزده میشه.میخواد براشون بمیره.

یکی از خواهرش شوهر پولداری داره.خودشو واسه اون میکشه.نوکریشون رو میکنه.




فکر میکردم تو همدردی...
ولی نه...
تو هم دردی...
تلما اگه اینجوری باشه که کلهم زنا باید طلاق بگیرن

من میگم شاید بیش از اندازه کوتا اومدی معمولا دخترا موقع عقد از ترسشون خیلی کوتا میان
اون رو تو بهش نشون بده.... فکر میکنم همچین مردایی هم کمکی ترسو باشن
نه بخدا تلماه جان اصلا اینجوری نیست شوشوم اینقدر آروم شده...
بخصوص وقتی بهش مرتب گفتم بکسی کاری نداشته باشه آخه فردین بازی هم خیلی میکرد فکر میکرد باید مدافع حقوق بقیه هم باشه....

بهش میگم چه میدونی شاید اینا نقش بازی میکنن مردم اخاذی کنن جلو نرو... یا یارو به یه خانم محترم گیر میده میگم ولش کن شاید همدستن بعد دید خانم محترم پیشنهاد آقا رو قبول کرد و رفت!!!!! شوشوم داشت شاخ در میاورد بهش گفتم ببین کسی بمن گیر نمیده اینا آدم شناس شدن چرا به من و مامانت و ... گیر نمیدن؟؟؟

این دوستمون بجای آروم کردن شوشو بیشتر باهاش یکی بدو میکنه... از رگ خوابش استفاده کن....

شوشو من خیلی عوض شد بخصوص برای من... الان من تو خونه داد بزنم میگه یادت باشه تو داری حرمت خونه رو میشکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!
تو بهش بگم میگه یادت باشه من هیچوقت از گل کمتر بهت نگفتم!!!!!!!!!!!!!!!

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز