2777
2789

با نامزدم حرف می‌زدیم به شوخی گفت ما رسم داریم نصف عروسیو خانواده عروس میدن منم به شوخی گفتم پس از هم لباس عروس بپوش و خندیدیم 

بعد مادر شوهرم شنید گفت مگه شما نمی‌خواین حنابندون بگیرین خب نگیرین پول نصف عروسیو بدین که منم ناراحت شدم به شوهرم گفتم بریم بیرون از خونه 

باهاش دعوا کردم که پول خونه رو ما دادیم جهیزیه جدا گرفتیم وام هم دادیم به همسرم برای خرید خونه به علاوه طلاهای دوران مجردی خونه بابام . بعد عروسیم ما بگیریم که قاطی کرد که من نگفتم بگیرین شوخی کردم و مامانم هم شوخی کرد ولی فکر نکنم مامانش شوخی کنه چون جدی بود 


دعوا کردم که دیگه توقع نکنن

مامانش پروعه موقع خونه خریدن هم دعوا کرد نداشت شوهرم همشو به اسمم کنه 

یبارم گفته بود پسرم زرنگه الان همه نمیتونن خونه بخرن

ولی پسرش برای خونه هیچی نیاورد فقط پول وامش بود 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خانواده شوهر آبجی منم همین بودن همش میگفتن بجای فلان کار نصف هزینه عروسیو بدین😒

گفته بودی که چرا محو تماشای منی، آنچنان مات که حتی مژه بر هم نزنی، مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود، ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز