2777
2789
عنوان

به مامانم چی بگم 🥲🥲

| مشاهده متن کامل بحث + 367 بازدید | 33 پست

اعتمادش از بین رفته یکم زمان بره نرمال بشه

کاش با آب اشک چشممون آتیشت رو خاموش کنیم که ما بچه هات هرچقدر هیچی نداریم اندازه یه خلیج گریه داریم ما که سوختیم و نساختیم به امیده روزی که همه باهم بسازیم :(

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

دایی ناصر

دایناسور 

  یارب نظرتوبرنگردد///خدایا به خداوندی خودت قسم بریدم دیگه مارو ازاین کابوس نجات بده توراجان ابوالفضل (ع) مارو ازاینجانجات بده برگردون شهرخودمون😭😭😭😭😭😭😭😭توروخدا دعام کنیدانتقالیم جور شه♡ خون میچکد از دیده در این کنج صبوری؛این صبر که من میکنم افشردن جان است🩹💔خدایامیشه بغلم کنی؟؟؟؟؟ خستممم کمکم کن... یاکاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین(ع)😭مجنون حسینم ★مدیون ابوالفضل♥حقا که ابوالفضل العباس باب الحوائج♥صبح غلام عباسی شب غلامو شاه میکنه♥ ★★★زهرا نگاه میکنه کی عباس روصدامیکنه؟ حاجتش رو به حرمت عباس روا میکنه♥صل الله علیک یافاطمه(س)   یاالله یا رَحمنُ یا رحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثبِّت قَلبِی عَلی دِینکَ♥الهی یا فاطر بحق حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عجل لولیک الفرج  السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) امام رضای رئوف و مهربون♥خدایاشکرت♥

زود نبود؟ فقط خیلی برات نگرانه ، یه یک سالی طول می‌کشه دوباره اعتماد کنه، خوبی رابطه توی سن های بالاتر همین دخالت نکردن والدینه

تا اطلاع ثانوی این کاربری امنیت ندارد😑میپرسید چرا؟ چون خواهرم نام کاربریمو پیدا کرد😐بله، اینجا هم به فنا رفت

زود نبود؟ فقط خیلی برات نگرانه ، یه یک سالی طول می‌کشه دوباره اعتماد کنه، خوبی رابطه توی سن های بالا ...

زود بود ولی چیکار کنم ؟ شد دیگه :) 

حالا هم فراموش کردنش خیلی سخته 

هر لحظه دارم عذاب میکشم 

به مامانت حق میدم

من ۱۵ سالم که بود خیلی فکر میکردم میدونم و قدرت تفکر دارم

سر یه مساله ای اعتماد خونوادم به من از بین رفت و تحت کنترل شدید قرار گرفتم

اون موقع خیلی ازشون ناراحت و دلگیر بودم 

اما گذشت 

والان ازشون تشکر میکنم که ازم مراقبت کردن و نذاشتن به قهقرا برم

نذاشتن پسرا ازم سوء استفاده کنن چون واقعا من فکر میکردم خیلی عاقلم اما الان بعد از ۱۸ سال میبینم خیلی بی عقل بودم

حالا دیگه خودم مامان شدم و سعی میکنم نذارم اعتماد بین من و بچم بریزه چون واقعا بازسازیش خیلی سخته

الهی به امید خودت...  
زود بود ولی چیکار کنم ؟ شد دیگه :) حالا هم فراموش کردنش خیلی سخته هر لحظه دارم عذاب میکشم


همیشه همین طوره، زمان تنها راهشه، پسره چند سالش بود؟

تا اطلاع ثانوی این کاربری امنیت ندارد😑میپرسید چرا؟ چون خواهرم نام کاربریمو پیدا کرد😐بله، اینجا هم به فنا رفت

ببین من اصلا مخالف رابطه نیستم خودم با دوست پسرم ازدواج کردم اما من زمانی 25 سالم بود بعد شناخت و رفت و آمد خانواده ها به این نتیجه رسیدم این مرد زندگی من ، هم شاغل بودم هم هیجانی رفتار نمی‌کردم هم معیار هام کاملا پخته شده بود 

با احترام به همه نظرات ، لطفاً موافق یا مخالف نظرات من  بودید ،ریپلای نکنید . مخاطب من  صرفاً استارتر 

همیشه همین طوره، زمان تنها راهشه، پسره چند سالش بود؟

اونم سنش کم بود 

یعنی یک سال بزرگتر از خودم بود 

باز اگر سن اون بالای بیست و خرده ای بود میشد یه کاریش کرد ولی اونم سنش کم بود :) 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز