بابام هیچ وقت بلد نبود چیکار کنه چجوری رفتار کنه .یک خودشیفته ....
امروز بخاطر اشتباه خودش رفتیم جایی که ۲۰ میلیون پولش رو بگیریم.
مردی که پیشش رفتیم دوست صمیمیم پدرم بود
حالا شاید شما متوجه صحبتم نباشید چون اونجا نبودید
همش به پدرم میگفت محمد کاش یک دختر داشتم خدا منو لایق ندید. تو دختر داری دخترت هم از هر لحاظ تکه بخدا آنقدر خوشحال میشم میای با دخترت(هیچ نیت بدی نداشت این بشر از طفولیت من همینجوری بود)
فکر میکنید بابام چی گفت؟
گفت از همه نظر ازش راضیم ولی حیف ارشدش رو ول کرد و بیکاره .با لحن پر از تمسخر.
دوستش گفت کاش این دختر من بود، اینم شد دلیل. بخدا کیف میکنم همین پنج دقیقه اومده اشتباه تورو درست کنه .
فکر میکنید چرا ارشدم رو اونم استعداد درخشان دانشگاه یک کشور ول کردم؟چون مریضه هر روز باید ببرمش بیمارستان یا گندکاریاشو درست کنم چون عدم تمرکز داره .
آنقدر دلم شکسته اشکام بند نمیاد. احساس میکنم این قلب من دیگه قلب نمیشه .