من لیسانسمو تموم نکرده ازدواج کردم ازدواجم یهویی بود قصدشو نداشتم تا به دوستم گفتم گفت ازدواج تو این سن خوب نیست من تا ارشدمو تموم نکنم ازدواج نمیکنم یا مثلا میگفت من با کسی که شغلش فلانه(شغل همسر من) ازدواج نمیکنم اصالت شوهر من عربه هی میگفت عربا آدمای خوبی نیستن یا رشته منو هی مسخره میکرد درصورتی که رشته من بهتر از اونه حالا زد خودش بعد اتمام لیسانس ازدواج کرد و ادامه تحصیلم ندادو موقعیت همسرش از همسر من پایین تره ولی من هیچی نگفتم از وقتیم که فهمیده چیزی نمونده ارشدمو تموم کنم حسادتش گل کرده میگه آخه ارشد به چه دردی میخوره .حالا تا صبحم از اخلاقاش بگم تمومی نداره.تا حالا سم به این غلظت به پستتون خورده ؟
نه
خواهر حالا ک ازدواج کردی دوست بذار کنار مهم زندگیته
فرار کن
اینکه چیزی نیس
ازین سم تر و حسود تر داشتم
خداروشکر قطع رابطه کردم باهاش
مطمئنی اول شما اونو اذیت نکردی؟
چون تجربه ای که من داشتم متاهل ها معمولا به مجردها کار دارن
بدتر از اینو داشتم کات کردم راحت شدم
حسود بود ، رقابت میکرد ، منو کوچیک میکرد تا خودش اعتماد بنفس داشته باشه و ... تا صبح بگم کم گفتم
نمیدونم چرا اون همه سال تحملش کردم
یهو قاط زدم و تمام
اره منم ی دونه دارم هرکار من میکنم اونم عینشو انجام میده ک کم نیاره من رفتم ی کار انجام دادم اون بااین ک کل موجودی کارتش۷تومن بود اومد همراه من همونجایی ک من رفتم همون کارو انجام داد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
