سلام افتضاح ترين
ورودي بيمارستان با تب و لرز وارد شدم، از سر ناچاري رفتار بدشون رو تحمل كردم كه پذيرش شم بماند ،لباس هاي بيرونم رو گرفتن انگار ميخوام فرار كنم، هر چي گفتم من ميدونم بيماري من عفونت زنان هستش كرونا نيست اين مدرك اين نشون گفتن نه دكتراي ديگه گاون ما ميفهميم آزمايش از اول اسرار كه اين كروناس كه كروناس ، اين بماند بعد دو روز فهميدن كرونا نيست
حالا خوب شدم ميگم خوبم نميزارن برم خونه
در حالي كه خوب بودم هنوز تزريق داشتم كه يكي از تزريق ها باعث تشنجم شد بماند
هر بار زنگ پيج رو ميزني يا پرستار نمياد يا سه ربع بعد مياد بعد تازه نيم ساعت بعد اون شايد دكتر بياد يعني مردي واسه فاتحه مياد بماند
رگ نميتونن پيدا كنن
الان اومدم خونه گوشم كم ميشنوه هنوز سر رو بالشت نميتونم بزارم واسه يه عفونت زنان كه بدنم به علت ضعف زياد نميتونست تحملش كنه