همسر منم یکی از شغلاشو از دست داده بخاطر وضع جامعه خیلی رو زندگیمون تاثیر داشته پاییز اومده هنوز برا خودم و بچه م لباس نتونستم بخرم.. هی خیلی سخته واقعا.. هر روز غصه میخورم.. همسن و سالامو میبینم همشون وضعشون خوبه خوشن ناراحت میشم
خب مساله اینه که من تو عقد هین همه طلا گرفته بودم
و چون اکثر وقتا خونه نبودم و خونه مامانم شلوغ بود و مهمان دلشت و از ترس بچه های شیطون فامیل
طلاها رو قایم کرده بودم و استفاده نمیکردم و گذاشته بودم برای بعد از عروسی
که تا عروسی کردم
استفاده نکرده، فروختم شون
چه میدونم، عقد بودم، با شوهرم هم سنتی آشنا شده بودم
میگفتم یه وقت بچه های فامیل بر ندارن
بازی کنن باهاشون، طلاهاگم بشن، ذهنیت شوهرم راجب من خراب بشه، خیلی مراقب بودم، دم دست نمی ذاشتمشون.
البته الان خیلی بیشتر از قبل خریدم
ولی خب حسرت طلاهای عروسیم هنوز هست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
