2777
2789

در شرف جدایین نهایت یکسال ازدواج کردن

شوهرم بهش گفت ببخش و عابروتو الان بخر زنش با یه پسره در مورد درس صحبت کرده بود برادرشوهرم به شوهرم گفت که چیکار کنم من از هیکلش خوشم نمیاد چهرش به دلم نمیشینه رفتارش برام زنندس و کلا دنبال بهونه بودم خودم شنیدم اینقد قلبم شکست گفت ک فقط دوران نامزدی خوب بود بعدش ک رفتیم زیر یه سقف به دلم ننشست هرکاری میکرد فک میکردم اشتباهه اصلا شبیه زن نبود بیشتر مردونه بود برام حتی به خودش رسیدگی نمیکرد و موهای بدنش حالمو بهم میزدن بعد شوهرم فقط میگفت اهوم اها منم گوشامو تیز کرده بودم چی میگه اینقد ناراحت شدم یعنی چی میشه که با زندگی یه دختر دلشون میاد بازی کنن ایشالله روز خوش نبینه مرتیکه هیز حالم بد شد دیگه راهش نمیدم خونمون قطع ارتباط میکنم کمکم 

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB


اگر واقعا چنینه مطمئن باش خدا میذاره تو کاسه اش... 

به زودی

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)|| از من انسان جدیدی ساخته شده،کمی بی عاطفه تر کمی قدرتمند تر، کمی اجتماعی تر، اما در حق مردم مهربان تر شده ام، هنوز اعتقاد دارم اعمال انسان به او برمیگردد، از نگاه به گذشته بدم می آید، گذشته برای من تمام شده(1 آذر 1404)|||

ای بابا ....


نابینای زن نمای نامحترم درخواست نده 😒  بخون 👈🏻نظرم فقط برای استارتره اگر مخالفی ریپلای نزن حوصلت رو ندارم که با کاربری که حتی تاثیری توی زندگی واقعیم نمیزاره بحث کنم 😏 دوست عزیز وقتی نظری برات میزارم جواب بده یا حداقل لایک کن بفهمم خوندی یا نه ✨🌹 نصیحتم به شما: اینجا رو جدی نگیرید و اهمیت ندید 🤗کاربر قدیمی💚💛 

حالا واقعا جاریت چطوره

دختر خوبیه ولی یکی دوبار اول صیح دهانش بو میداد ک سریع رفت مسواک زد بهش نمیخوره نظافتو رعایت نکنه همون فقط یکی دوباره که خونمون خوابیده بود اخر شب و اول صبح مسواک میزد ولی عطر و ضد افتاب توی کیفش نبود هیچوقت ک بازم دلیل بر نظافت نمیشه نمیدثنم حقیقت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792