2726
مهرواه جون پارمیس اصلا نمیذاره کمکش کنم یهو قاطی میکنه جیغ و گریه میکنه هر چی که دستشو پرت میکنه نمیدونم مال شما ها هم همینطوره ؟ یا الکی گریه میکنه یه گوشه که جلب تو جه کنه یا حوصله اش سر میره یهو یه چیزو پرت میکنه یا اصلا نمیذاره کسی بوسش کنه و دست بهش بزنه قاطی میکنه شما هم این مشکل رو دارید یا تازگی اگر توجه به بچه بره الکی گریه میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام به همگی

مهراوه جون تولدت مبارک انشاالله همیشه سالم و سلامت باشی در کنار خانواده.

اینجا چقدر سوت و کور شده بقیه مامانا کجان?

سمر هم وقتی که بیرون میبرمش خیلی اذیت میکنه یا یکسره در حال بدوبدو کردنه یا همش میگه بغلم کن تا بغلشم میکنیم دست و پا میزنه که بیاد پایین و یا الکی بغض میکنه خلاصه من دارم کم کم خل میشم بابت کاراش.

مژگان جون عکس بزار از گل پسریت ببینیمش.
حال همه ما خوب است اما تو باور نکن.

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

مرجان جون تعطیلات ارتحال بود دیگه ! راستی از شر پوشک راحت شدی کامل ؟؟؟
راست می گه مژگان عکس بذار هم مال پارمیس هم اریو ... . حالا این کارایی که بچه ها می گن انجام می دی یا هی به پارمیس تذکر می دی که اینکارو نکن خیلی بده اخلاقت خوب نیست و ازاین حرفا ... همه بچه ها یه دوره ناراحتی و نآآرومی دارن بستگی به شرایطشون ولی مداوم نیست که ... بالاخره بیشتر مواقع نرمالن و جیغ و داد نمی کنن ... همیشه باید مشغول یه کاری باشن دیگه یه لحظه هم آروم و قرار ندارن ... هایا خیلی با این خونه سازیا سرگرم می شه . نقاشی هم یه مدت زیادی سرگرمش می کنه ... از وقتی خواهرم برگشته و آیپدش رو داده دست هایا دیگه یه سره سرگرم آی پده و از من خیلی بیشتر بلده باهاش کار کنه ... منم می گم خوبه ما از این چیا نداریم ... ها ها !
بچه ها یه سوال : بوی دهن موقع از خواب بیدار شدن طبیعیه به نظر شما ؟
http://www.womenshealthmag.com/
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام دوستای گلم

من یه هفته نت نداشتم یه هفته هم شمال بودیم خیییییییییییییییییلی دلم براتون تنگیده بود پستا رو تند تند و سریع خوندم اما الاان که میخوام بنویسم زیاد چیزی یادم نیست


نازیلا جونم الهی بمیرم برات چه رنجی رو تحمل میکنی ... قربون گل پسرمون برم که پاش درد میکنه
عزیزم ایاله که هر چه زودتر با خبر سلامتی کامل سامیار جونم میای


مژگان جون مبارکه عزیزم امیدوارم خوشبختی روزافزون در کنار نی نی های گلت و همسرت داشته باشی


بچه ها ازتون ممنونم که نگران روحیم بودین و یادم کردین خدا رو شکر گذشت و به نصیحت همتون گوش دادم و تصمیم گرفتم که بی خیال و سرسنگین بشم


ما یه هفته شمال بودیم با خانواده همسری خیییییییییلی خوش گذشت (البته اونجا هم مادرشوهر گرام ما رو از الطافشون بی نصیب نذاشت ولی به خاطر تصمیمم دیگه به خودم فشار نیاوردم و بهش محل نذاشتم )
ایلیا هم کلللللللللللی حال کرد مخصوصا تو دریا فقط یه روز که برا ناهار رفتیم جنگل آتیش درست کردن برا کباب بعد از ناهار ایلیا داشت بازی می کرد یه دفه کناز آتیش خورد زمین نمیدونین چه وحشتی کردم و داااااااااااااد زدم خوشبختانه شوهر خواهر شوهرم کنارش بود سریع بلندش کرد و بلوزش زد بالا و ماست روش گذاشتن ولی بمیرم بچم ضعف کرد بعد که آروم شد دیدم سه تا تاول به اندازه عدس زد اما حالت زخم بود دیگه اذیت نشد ولی خطر از بیخ گوشمون رد شد خدا خییییییییییییییییلی رحم کرد

عکساشم بعد می ذارم
2728
سلاممممممممم
به به رویا جون رسیدن بخیر انشالله همیشه به شادی و سفر مطمئن باش این رفت و امدها وسفرها یواش یواش مهر و محبتها رو هم بیشتر میکنه فقط صبور باش ایلیای عزیز رو ببوس حتما صدقه بده بابت اون اتفاق
ما اخرش این فیلمی که باز ی کردی رو نیدیدم.........

مرجان عزیز و ملی جان ممنون از تبریکون ....راستی اممروز تولد یاس نقره ای هم بود
سعیده جون هم که مدتهاست سری به ما نمیزنه اما اگر خاننده خاموشه از همینا سلام میکنم و باتاخیر تولدشو تبریک میگم

مژگان جون

همین حالنا رو آیین هم گاهی داره .....
البته گفتم که مشکل بزرگ ما (من و آیین بخصوص)تنهاییه طقلک دم غروب که باباش میاد نمیدونید با چه ذوقی میره دم در برای استقبال ....وهر وقت هم کسی بیاد خونمون (گاهی مشتری میاد خونه رو ببینه)بچم چنان دوق میکنه که دلم براش کباب میشه......من دلیل مشکلات اصلی خودم رو دز مورد آیین میدوتم ولی راه حلی پیدا نکردم
خودمم دارم از این وضعیت غارنشینی افسردگی میگیرم ......(البته وقتی میام اینجا و پستای شما رو میخونم کلی دلم باز میشه) تو هم اگر میتونی دلیل اصلی بیقراری پارمیس رو سعی کن پیدا کنی
حدس خود من اینه که پارمیس جون نتونسته با شما رابطه صمیمی ای پیدا کنه یا شاید شما نتنستید
میدونم با دوبچه فشار بیشتری بهت میاد اما باز خدا رو شکر کن تنها نیستی
وقتی آریو جان ساکته بسپرش به مادرت و خودت بیشتر پیش پارمیسس جون باش و از نطر روحی خیلی بیشتر خودتو بهش نزدیک کن

مژگان جون من چند تا از مشکلات خودم با آیین و برخی راه حلامو بگم:(امیدوارم به دردت بخوره)
-اارز نظر شیطنت که ماشالله تا دلت بخاد داره واسیبهای زیادی هم رسونده.... شیشه میز تی وی رو کامل شکونده7
روزی n بار از روی ماشبن لباسشویی میره روی کابیت و بعد تو طرفشویی تمام طرفهای شستمو کفی میکنه و مثلا میشوره ومن گاهی 7-8 بار در روز فقط لباسای خیسشو عوض مبیکنم...روزی نیست که سر یخچال نره وشیری ماستی چیز نریزه رو زمین فکرشو بکن همین کاراش به اندازه کافی انرزی ازم میگیره


- جدیدا خیلیییییی نق میزنه وقتی حواسم بهش نیست هی با جیغ و ....جلب توجه میکنه وقتی هم میخام بهش محبت کنم ت این شرایط اصلا نمیپذیره

-گاهی گیر میده به یه چیزایی که فقط خودش میدونه و من نمیفهمم چی میخاد مثلا پتو باید دقیقا همونجوری که خودش میخاد پهن بشه و... چیزای که نمیتونم کمکی کنم و خودشم ازپسش برنمیاد

و......

راه حلهایی که جواب میده
- در درجه اول سعی کنم با آرامش کمک کنم و ازش بخام توضیح بده چی میخاد (که گفتم خیلی وقتها هم فایده ای نداره)
-بعد سعی میکنم هواسشو به چیز دیگه ای جدب کنم ...البته معمولا تو این شرایط که همچنان در حال حرص خوردنه جرات نمیکنم چیزی دستش بدم چون از عصبانیت پرت میکنه
چیزایی مثل نشون دادن توتو (کبورترایی که میان نورگیر میشینن)و یا صحبت کردن با دایی اش و....
- که اگر باز جواب نداد بهترین راه محل نذاشتنش و ترکشه میرم تو اتاق و تنهاش میزارم خودش بعد از گریه و خسته شدن میاد التماس
-گاهعی هم از زبون عروسکاش با صدای بچگانه شروع میکنم باهاش حرف زدن خودش خیللی این کارو دوست داره
(حتما این کار رو امتحان کن بچه ها خیلی دوست دارن) خیلی وقتا که حاضر نمیشه به حرفام توجه کنه از زبون عروسک با ذق و خنده گوش میکنه

با همه اینها اخرش ساکت میشه اما خوب حسابی اعصابمون خط خطی شد
اینم از وضع ما

راستی چرا از آریو جون چیزی نمیگی ؟؟؟آرومه یا نه؟؟حتما عکسشو بزار از طرفمون ببوسش
دوستانی که سر نمیزنید
خوبید؟؟؟؟
نگار جون که حتما با برنامه های خوبی که داره سرگرمه

و فریناز جونم که از وقتی سر کار رفته حسابی سرگرمه

ودوستان دیگه ....سمانه جان .....الی جان....ریحانه جان(که خیلی وقته بیخبریم ازش).....

واخیرا هم رویا جون(مامان کیان)....نگین جان.... و......
راستی یه چیز دیگه هم هست .. هرچی بچه کلمات بیشتری بلد باشه بتونه منظورشو بگه کمتر جیغ میزنه ...من و هایا هم بکش بکش و جیغ دادداریم و تقریبا در 90 درصد اوقات سر لوازم آرایش
آپلود عکس کوچولوهای فارسی

مثلا رفته آرایش کرده !
http://www.womenshealthmag.com/
عزیزم هایا!!!
لیلی ما آدم بزرگا که اگه قبل خواب به جز مسواک دهانشویه هم بزنیم دیگه صبح هیچ بوی بدی نیست
اما من واسه بوی بد صبحای دهن مایا که مال شیر آخر شبشه.. باهاش دارم مذاکره میکنم آخه اون عاشق مسواکه اما بعدش شیر میخوره دارم یادش میدم اول شیر بخوره بعد مسواک بزنه مثلن صبحا میگم واااای بازم باکتری تو دهنته.. مایا تو دندوناتو دوس نداری؟؟ میگه چرا میگم لازمشون نداری؟؟ مگه نمیخوای صبونه بخوری میگه چرا!! میگم خوب پس امشب دیگه بعد همه کارا مسواک میزنیم تأکیدمم رو کاراست نه لزومن شیر آخه اگه شام خورده باشه سیره و سعی میکنم بدون شیر بخوابه! ولی خودش خیلی به شیر آخر شب وابسته س. نمیخوام به زور ازش بگیرم.
این بود داستان ما!
سلام

ای جانم هایا

مژگان جون سامیارم همین جوریه کاراش کاملا شبیه آیین

من اکثر مواقع اجازه میدم خودش انجام بده
یا کارایی که نمیشه بهش توصیح میدم که باید کمکت کنم
و وقتی جیغ و داد میکنه بهش میگم بره تو اتاق هر وقت دیگه گریه نکرد بیاد بیرون اکثرا این روش جواب میده
کلا بی توجهی خیلی جواب میده

سامیار هم خداروشکر رو به بهبوده و راه میره ولی همچنان لنگ میزنه
مهراوه جونم ممنون عزیزم همون روز صدقه دادیم


ای جانم هایا خانوم قرتی...
ایلیا هم هر وقت من آرایش میکنم میاد میگه من و همه چی رو هم بلده مثلا شت رژگونه رو برمی داره میزنه به گونه هاش و رژ به لبش و ... خلاصه که پسرم عااااااااشق آرایشه عطر و اودکلن هم که جای خود داره



نازیلا جونم ممنون از لطفت ایشاله که سامیار گلمم زود زود خوب بشه
مرسی رویا جون لطف داری.
مژگان همه ی بچه ها همینکارو میکنن جیغ میزنن پرت میکنن.. باید سعی کنی نبینی! یعنی کلن نادیده بگیری بعدم که شروع میکنه به جلب توجه که ببین من کار بد میکنم باید بهش حق بدی که یه وقتی یه چیزیو دوست نداره خب! بعد برو همونو برش داره و با بیمحلی بزار یه جای دور از دسترسش و بگو لابد نمیخوایش!
یا مثلن اگه چیزی رو شکوند که فقط جمعش کن اصلن حتی نگاهش نکن که سرزنش آمیز باشه. اگه نخواست کسی بوسش کنه خب نکنن! بچه ها میخوان خودشون تصمیم بگیرن .. قبول دارم یه وقتایی غیر قابل تحملن اما همیشه نمیشه سرشون داد و بیداد کرد. یه جاهایی تا وقتی آسیبی به خودشون یا دیگران نمیرسونن بتونن حس کنن که خودشون تصمیم گرفتن خیلی خوبه.
به نظرم وقتاییکه بیکاری و بیکاره و دنبال بهانه میگرده کلی قصه براش تعریف کن که شخصیت اون قصه یه آدم ثابت باشه مال ما یه دختریه به اسم سارینا که اسم مامانش صباست! هرکاری بخوام بهش یاد بدم میفته گردن سارینا!

اگه بتونی حواسشو پرت کنی که دیگه آخرشه هیچکدوم از این کارا هم لازم نیست!! ولی به نظرم نمیتونی حواسشو پرت کنی و عکس العمل هم نشون میدی اونم بدتر میکنه!!
حالا به قول لیلی کدوم یکی از این جوابابیی که میگیری رو تونستی استفاده کنی و جواب داده!

مهراوه خوب شد خدا به من پسر نداد و الا من تا حالا تو امین آباد بودم!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز